آخرین خاطره حضور و حفاظت از ارزشهای امام(ره) و انقلاب اسلامی
هنوز ، قلبم مات تصویر رخت می شود / هنوز فکر می کنم ، تو هستی و من با آمدنت از دور سرم را پایین می اندازم و فقط به صدای قدمهایت بوسه می زنم/ هنوز آروزی با تو بودن ادامه دارد...
باسمه تعالی
اتقلاب اسلامی ایران نعمتهایی برایمان به ارمغان آورد که سایه سار برکت و رحمتش لحظه لحظه های زندگیمان را سرسبز و باطراوت ساخت. وجود عالمانی فرزانه که با جانبازیهایشان تولد یک حکومت اسلامی را به ما هدیه نمودند و زیر نور چراغ ولایت و رهبری صالحان زمینه رشد و شکوفاییمان را فراهم آوردند. و ما که سالها در هوای پرطراوت فرزندیشان قد کشیدیم و بالا آمدیم، به دست مهربانی و زمزمه دعایشان سخت دل بستیم.
برایمان گفتند که تحصیل امروز برایتان واجب است و ما به دامانشان پناه آوردیم تا از سرچشمه علم و معرفتشان سیراب شده و نورانی شویم. عجیب دل سپردیم به شاگردیشان و دست آویختیم به سجاده دعایشان!
و امروز وقتی قفس تنگ و تاریک دنیا دیگر تاب قد تنومند روحشان را نمی آورد و بی رحمانه می خواهد دست ما را از دامان پرمهرشان کوتاه کند، تنها ملجإ و مأوایمان نور مطلق و وجه خدا در زمین است.
ای مولا و امام ما! اینک که در آستانه میلاد باشکوهت؛ بغض دلتنگی ندیدندت را با تنفس در هوای شاگردی حضرت آیت الله مهدوی کنی آرام می کنیم و تنهایی و خستگی بی نصیبی از حضورت را پای حضور در محضرش به شکوایه می نشینیم؛ به بی پناهیمان در میان خیل دشمنانت نظاره افکن، دستمان را بگیر و دعایمان کن.
دعا کن! بیش از این تنها نشویم.
یا صاحب الزمان! نیک می دانی که دعاهای نیمه شبش رونق زندگیمان بود و توفیق شاگردیش برکت جوانیمان.
برایمان دعا کن!
دعاکن آقاجان که خداوند متعال سایه این استاد فرزانه را بر سرمان مستدام دارد تا دست به دامنش آویخته و جاده سخت انتظار را تا سرمنزل زیارت حضورت به پایان رسانیم.
نظر شما :