بیانات مقام معظم رهبری در مناسبتها
پنج شنبه 5 اسفند ماه 95 روز مهندسی
دانشکدههای فنّی ما در همه جای کشور جزو پیشروان مبارزات بودند؛ هم بعد از پیروزی انقلاب، بخصوص در دوران دفاع مقدّس، مهندسین واقعاً آنجا سربازان ازجانگذشتهای بودند که همهی توانایی خود، نیروی خود، استعداد خود، هنر خود، نبوغ خود را به کار گرفتند که ما در جنگ اینها را دیدیم. میتوان گفت هر روزی یک پدیدهی نو از این جوانهای بااستعداد که رشتههای مهندسی را طی کرده بودند، بُروز پیدا میکرد؛ بعد از دوران دفاع مقدّس هم همینجور. حالا همین رشتههای نانو و سلّولهای بنیادی و بایو(۲) و این چیزها که ایشان اسم آوردند، اینها همه کارهای بعد از دوران دفاع مقدّس است که باز هم جوانهای مهندس ما در این زمینهها کار کردند. خب، مسئولیّتهای مهمّی هم داشتند؛ الان هم که نگاه میکنیم، الحمدللَّه خیلی از رؤسای کشور مهندسینند و این مایهی اعتراض بعضیها هم هست؛ میگویند دائم مهندسین را میآورند سر کار.
کاری که شما باید بکنید این است که اوّلاً این مسئلهی «ما میتوانیم» - که خوشبختانه یک شعار مقبولی در نزد همهی انسانهای منصف در این کشور است - را به مردم نشان بدهید؛ (قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در 4 اسفند 1393)
جمعه 22 بهمن 1395 سالروز پیروزی انقلاب اسلامی
دستگاههای اطلاعاتی دشمنان ما و سیاستگذاران اصلی در کشورهای معارض با جمهوری اسلامی، فهمیدند که ملت قهرمان ایران اینجور در صحنه است؛ این جور وسط میدان حاضر است. البته خواستند نگذارند افکار عمومی دنیا بفهمد. این هم رسواکنندهی آنهاست؛ اینها همان کسانی هستند که مدعی آزادیِ ارتباطات و اخبار و اطلاعاتند، ادعا میکنند که ما خبر را پنهان نمیکنیم، خبر را مستور نگه نمیداریم، سانسور نمیکنیم. خب، اگر سانسور نمیکردند، این جمعیت دهها میلیونی راهپیمائی سراسر کشور را نمیگفتند در تهران هزاران نفر آمدند! اینها هزاران نفر بودند؟! جمعیت میلیونی حاضر در عرصه، در روز بیست و دوی بهمن در تهران هزاران نفر بودند؟! گفتند در کل کشور ایران، صدها هزار! اینها صدها هزار نفر بودند؟! در هر کدام از شهرهای بزرگ کشور صدها هزار جمعیت جمع شدند، دهها میلیون انسان آمدند توی صحنه. تبلیغات اینجوری است. خب، ما دروغ و تقلب و خدعه و تزویرهای حقارتآمیز را از دشمن کم ندیدیم؛ از اول انقلاب تا امروز همیشه همین جور بوده؛ باز هم همین جور خواهد بود، لکن هدف آنها برآورده نمیشود. (قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در 26 دی بهمن 1390)
یکشنبه 19 دی ماه 1395 سالروز قیام خونین مردم قم
آن روزی که جوانهای قم از طلبه و غیرطلبه و اقشار گوناگون و مردم مؤمن آمدند در کوچه و خیابان قم و به دفاع از امام، به دفاع از حقیقت، به دفاع از پرچم برافراشتهی مبارزهی علیه طاغوت و در مقابل گلولههای مزدوران رژیم طاغوت قرار گرفتند و خونشان روی آسفالتهای خیابان ریخته شد، هیچکس از آن مردم و از حولوحوش آن مردم هرگز گمان نمیکرد که این حادثه چه اثری خواهد گذاشت. احساس تکلیف کردند، نیروی خودشان را و آنچه داشتند روی دست گرفتند، آمدند میدان. [مردم قم] فکر میکردند که نوزده دی منشأ این تحوّل عظیمِ زنجیرهی مبارزات و اعتراضات بشود و منتهی بشود به خیزش بزرگ عمومی مردم و کار را تمام کند؟ مردم قم فکر میکردند کاری که دارند میکنند اینقدر برکت داشته باشد؟ فکر نمیکردند؛ امّا: وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین. عامل پیروزی این است که یک جماعتی - در یک مقیاس بزرگ، یک ملّتی - ایمان درستی داشته باشد، و این ایمان راسخ باشد، و این ایمان با بصیرت همراه باشد، و این ایمان و بصیرت با عمل و اقدام همراه باشد؛ اینها وقتی روی هم گذاشته شد، نصرت قطعی است. آنجایی که شما میبینید مؤمنینی هستند و نصرت پیدا نمیکنند، به خاطر این است که یا ایمان ضعیف است، یا ایمان غلط است - ایمان به چیزی است که نباید به آن مؤمن بود - یا ایمان همراه با بصیرت نسبت به مسائل جهان و مسائل حولوحوش خودشان نیست. نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند(قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در نوزده دی ماه 1392)
سه شنبه 16 آذر 1395 روز دانشجو
دانشجو باید در زمینهی مسائل گوناگون کشور، مسائل اجتماعی، مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی، تحلیل در اختیار مردم بگذارد؛ یعنی مردم بایستی بتوانند از تحلیل دانشجویان بهرهمند بشوند، استفاده کنند؛ قدرت تحلیل دانشجو باید این [طور] باشد. اینهم متکی است به مطالعه؛ باید مطالعه کنند. اینجور نباشد که نگاه دانشجو صرفاً نگاه احساسی [باشد]؛ دادههای ذهنی شما فقط مسائل روزنامهای نباشد؛ روی مسائل فکر کنید، مطالعه کنید، بحث کنید. خیلی از این حرفهایی که دوستان در اینجا گفتند، حرفهایی است که تکلیف آنها باید در خود جلسات دانشجویی و در بحثهای آزاد دانشجویی معین بشود؛ که من یادداشت کردم، این «کرسیهای آزاد اندیشی» که ما مطرح کردیم که مستلزم بحثهای آزاد دانشجویی در محیط دانشگاهها است، بسیاری از مسائلی را که در اینجا دوستان مطرح کردند، میتواند تعیین تکلیف کند، روشن کند؛ جهات مثبت و منفیِ هر مطلبی را در بحثهای دانشجویی باید بتوانند به دست بیاورند.(قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان در تاریخ 1/5/ 1393)
پنج شنبه 13آبا ماه 1395 سالروز تسخیر لانه جاسوسی
جلسهی امروز ما به مناسبت یادبود حوادث سیزدهم آبان است که در طول سالهای گوناگون - پیش از انقلاب و پس از پیروزی انقلاب - در کشور اتّفاق افتاده است. سه حادثه است: حادثهی تبعید امام در سال ۴۳، حادثهی کشتار بیرحمانهی دانشآموزان در تهران در سال ۵۷، و حادثهی حرکت شجاعانهی دانشجویان در تسخیر لانهی جاسوسی در سال ۵۸؛ هر سه حادثه به نحوی مربوط میشود به دولت ایالات متّحدهی آمریکا. در سال ۴۳ امام (رضوان الله تعالی علیه) به خاطر اعتراض علیه کاپیتولاسیون - که به معنای حفظ امنیّت مأموران آمریکایی در ایران و مصونیّت قضایی آنها بود - تبعید شدند؛ پس قضیّه مربوط شد به آمریکا. در سال ۵۷ رژیم وابستهی به آمریکا در خیابانهای تهران دانشآموزان را به قتل رساند و آسفالت خیابانهای تهران به خون نوجوانان ما رنگین شد، برای دفاع از رژیم وابستهی به آمریکا؛ این هم مربوط شد به آمریکا. در سال ۵۸ ضربتِ متقابل بود؛ یعنی جوانان شجاع و مؤمن دانشجوی ما به سفارت آمریکا حمله کردند و حقیقت و هویّت این سفارت را که عبارت بود از لانهی جاسوسی کشف کردند و در مقابل چشم مردم دنیا گذاشتند. آن روز جوانهای ما اسم سفارت آمریکا را گذاشتند لانهی جاسوسی، امروز بعد از گذشت سی و چند سال از آن روز، اسم سفارتخانههای آمریکا در نزدیکترین کشورها به آمریکا - یعنی کشورهای اروپایی - شده است لانهی جاسوسی؛ یعنی جوانهای ما سی سال از تقویم تاریخ دنیا جلو بودند. این قضیّه هم مربوط به آمریکا بود. سه حادثه، هرکدام [هم] بهنحوی مرتبط با دولت ایالات متّحدهی آمریکا و مناسبات آن با ایران. لذا روز سیزدهم آبان را - که مثل فردا است - نامگذاری کردند "روز مبارزهی با استکبار).قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری دامت برکاته در 12 آبان ماه 1392)
شنبه سوم مهر ماه 1395 آغاز سال تحصیلی جدید
خطشکنی علمی و عبور از مرزهای علم همچنان در کشور ما، جدی نشده است. ما میخواهیم علما و دانشمندان ما، راههای میانبر را پیدا کنند؛ راههای کشف نشده را از این بینهایت مسیرهایی که در عالم طبیعت وجود دارد و بشر باید یکی پس از دیگری کشف بکند. ما میخواهیم راههای کشف نشده را کشف بکنیم. اینی که میتوانیم فلان ابزارِ فناوری را، فرض کنید سانتریفیوژرا برای کار هسته ای، که دیگران قبل از ما، سالها پیش، پیدا کردند و تولید کردند و استفاده و بهره برداری کردند، خودمان بسازیم، البته کار بزرگی است که بدون کمک دیگران توانسته ایم انجام بدهیم و نسلهای جدید آن را تولید کنیم، در این شکی نیست؛ اما این یک کار بکر نیست؛ این کار انجام شده و راه رفته ای است که دیگران رفته اند و ما هم که بنا بوده تا پنجاه سال دیگر، تا صد سال دیگر محروم بمانیم - بنا نبود این فناوری و این دانش به کشوری مثل کشور ما و ملت ما داده بشود - جوانها، دانشمندان و پژوهشگران ما توانسته اند با پیگیری و تلاش خودشان به دست آورند و این چیز باارزشی است؛ اما من میگویم در زمینه ی علم و فناوری، آن کاری را که ذهن بشر به آن دست نیافته است، آن را وجهه ی همت قرار بدهید و دنبال بکنید؛ این طوری است که ما خط مقدم علم را شکسته ایم و یک قدم به جلو برداشته ایم. (قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از اساتید داتشگاهها 13 مهر ماه 1385)
دوشنبه 8 شهریور ماه 1395 روز دولت
عزیزان من! زمان را قدر بدانید. شما الان چهار سال وقت دارید. این چهار سال، مثل طَرفةالعینی خواهد گذشت. واقعاً چهار سال، زمان خیلی کوتاهی است. اگر کسی کار کند و از هر لحظه اش استفاده نماید، سرمایه عظیم و مغتنمی است. چنانچه خدای نکرده بگوییم حالا که وقت داریم، هنوز که چهار سال یا سه سال و نیم وقت هست، و تسویف کنیم - که این تسویفی که در روایات ما هست، معنایش این است؛ سوف افعل، سوف افعل: خواهم کرد، خواهم کرد - و دائماً کار را به تأخیر بیندازیم، یک وقت می بینید که چهار سال تمام شد،ولی چیزی در دستمان نیست! از همین لحظه اوّل، دقایق را قدر بدانید و آن کار مهمّ اساسی را که می خواهید آخر انجام دهید، همین اوّلِ کار انجام دهید.
حرف آخری که می خواهم عرض کنم این است که غیر از ارتباطات رسمی و معمولی در نظام اسلامی، شما بدون اتّکا و توکّل به خدا و ارتباط ویژه با او، توفیق لازم را به دست نخواهید آورد. توفیق از سوی خداست؛ جبر نیست. توفیق، یعنی جور کردن و جور آوردن و موافق طبع و موافق خواست آوردن کار. این، معنای توفیق است؛ نه این که وقتی می گوییم خدا توفیق داد، یعنی پشت گردن آدم را گرفت که این کار را انجام دهد. باز هم اراده خودِ شماست که کار را انجام می دهد؛ اما توفیق از طرف پروردگار است. اگر این توفیق و جور آمدن کار و فرصت لازم کار را می خواهید، باید با خدا رابطه مستقیم برقرار کنید؛ رابطه تضرّع، رابطه خواست، رابطه ویژه.( قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران به مناسبت آغاز هفته دولت 2 شهریور 1376)
دوشنبه 26 مردادماه 1395 سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی
این روزها یکی از خاطره های بزرگ تاریخ انقلاب، بلکه تاریخ کشور ایران شکل گرفته است و آن خاطره بازگشت پیروزمندانه آزادگان سرافراز ماست. عقیده بنده این است که یکایک ملت ایران باید این خاطره و خاطره های شبیه آن را دائماً در ذهن خودشان داشته باشند. قضیه برگشتن اسرای ایرانی - که بحق لقب «آزاده» را به آنها داده اند - یک حادثه الهی بود. دست قدرت پروردگار بود که این حادثه را شکل داد و ایستادگی و مقاومت آزادگان سرافراز ما در طول سالهای سخت اسارت در دست دشمن، ملت ایران را روسفید و سربلند کرد. البته اجر این محنتها و سختیها را فقط شکرگزاری خدای متعال می تواند بدهد. ما قابل نیستیم که از آزادگان و ایثارگران تشکّر کنیم. اجر آنها با خداست؛ اما درعین حال همه ملت ایران در همه جای کشور، باید لحظه ای این فداکاریها را فراموش نکنند. (قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف مردم و جمعی از آزادگان، جانبازان و خانواده های معظّم شهدا 27 مرداد ماه 1377)
دوشنبه هفتم تیر 1395 روز قوه قضاییه
آن کسانی که در هفتم تیر به شهادت رسیدند، جرمشان نخبگی و کارآمدی بود. سیاست دشمنان پلید و خبیث جمهوری اسلامی گرفتن این افراد نخبه از انقلاب است. چهره های معروفی مثل شهید بزرگوار و کم نظیر ما، مرحوم آیةاللَّه بهشتی (رضوان اللَّه علیه) و برخی از چهره های معروف دیگر را همه میشناسند؛ لکن من عرض بکنم ما که تقریباً یکایکِ آن مردان صالح و خدمتگزار را میشناختیم، میتوانیم عرض بکنیم و شهادت بدهیم که هر کدامشان یک پایه ی استوار برای آینده ی نظام و برای اقامه ی نظام جمهوری اسلامی در کشور بودند؛ شخصیتهای برجسته، صالح، کارآمد، دارای استعدادهای قوی. و خواستند اینها را که هفتاد و دو نفر بودند، از جمهوری اسلامی بگیرند. اگر هفتصد نفر هم بودند، دستِ مجرم آن منافقان خبیث، باز هم این کار را میکرد؛ یعنی از کشتار، از نابود کردن، از خون ریختن، هیچ ابایی نداشتند؛ بلکه بتوانند نظام جمهوری اسلامی را به زانو دربیاورند.(قسمتی از بیانات در تاریخ 7/4/86)
جمعه 14 خرداد 95 سالروز جانگداز رحلت امام خمینی (ره)
مواضع امام بایستی به طور روشن و واضح - همان طور که خود او گفت، همان طور که خود او نوشت - تبیین شود؛ این ملاک راه امام و خط امام و صراط مستقیم انقلاب است. یک نفر صریح میگوید من امام را قبول ندارم - این بحث دیگری است - خیلی خوب، پیروان امام و طرفداران امام با کسی که صریح بگوید من امام را قبول ندارم، راه او را غلط میدانم، حسابشان روشن است؛ اما اگر قرار است در خط امام، با اشارهی انگشت امام، این انقلاب پیش برود، باید معلوم باشد، روشن باشد و مواضع امام بزرگوارمان بدرستی تبیین شود.(قسمتی از بیانات در 14 خرداد 1389 در نمازجمعه تهران در خرم امام خمینی ره )
یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 روز معلم
روز معلم، روز شماست و به یک معنا روز همه ی ملت ایران است؛ چون معلم، غیر از هویت شخصی خود، یک هویت معلمی دارد که متعلق به همه ی کسانی است که میتوانند از او بیاموزند و فرابگیرند. معلم، هویت جمعی دارد. ارزش معلم هم به خاطر همین هویت معلمیِ اوست که ما باید اقرار کنیم که روی این مسئله کم کار کردیم و عملاً تسلیم آن فرهنگ و جوی شدیم که برای معلم غیر از جنبه ی مادی قضیه - یعنی قابلیت ارزش درس به پول - ارزش دیگری قائل نبودند. فرهنگ تمدن مادی این است؛ معیار ارزشگذاری عبارت است از قابلیت تبدیل هر چیزی به پول. معلم هم به همان اندازه ای که میتواند مستقیم یا غیرمستقیم پول ساز باشد، در آن فرهنگ به همان اندازه محترم است. ما - مجموعه ی فرهنگی ملت ایران - تسلیم این فرهنگ غلط شدیم، در حالی که در منطق اسلام، مسئله فراتر از این حرفهاست. مسئله ی تعلیم و تربیت، مسئله ی زندگی بخشیدن و ولادت بخشیدن به یک مخاطب و یک انسان است. اسلام با این چشم نگاه میکند. شما تلاش کنید، سعی کنید یک بخشی از زمینی را که خشک به نظر میرسد، بکاوید و از آنجا چشمه ای جاری شود؛ شما یک بذری را که خیلی ناچیز به نظر میرسد، در زمین مستعدی بکارید و آن را آبیاری کنید، تا نهال سرسبزی از آن متولد شود؛ مسئله این است. حالا چه قابلِ تبدیل به پول باشد، چه نباشد. اسلام با این چشم به تعلیم و تربیت و به معلم نگاه میکند. (قسمتی از بیانات در دیدار با معلمان استان فارس 12/2/87)
سه شنبه 31 فروردین 1395 سالروز ولادت حضرت زهرا (س)
قطعاً ذهن محدود بشری نمیتواند ابعاد شخصیّتهای آسمانی و افلاکی از قبیل فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) را محاسبه و اندازهگیری کند؛ [این] در شعر دوستانی که خواندند بود، عقلها توان این را ندارند که این ابعاد معنوی را تقویم کنند، تقدیر کنند، اندازهگیری کنند؛ لکن میشود از رفتارها الگو گرفت. مقامات معنوی، یک مسئله است؛ رفتارهایی که جلوی چشم ما است، یک مسئلهی [دیگر] است. نه به این معنا که ما قادر باشیم نسخهی دوّم آن رفتارها را از خودمان بُروز بدهیم، این نیست؛ امّا میتوان دنبالهرو بود. امیرالمؤمنین فرمود: اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک وَ لکِن اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سُدادٍ؛(۲) بعد از آنکه شیوهی زندگی خود را - که در آن مقام والا، با آن همه امکانات، با آنچنان زهدی زندگی میکند - بیان کرد، فرمود: شما نمیتوانید مثل من رفتار کنید؛ امّا میتوانید به من کمک کنید؛ با چه چیزی؟ «بِوَرَعٍ»، با ورع خودتان، با پرهیز خودتان از گناه، با اجتهاد و کوشش و تلاش خودتان؛ اینها وظیفهی من و شما است. هدفها را برای ما ترسیم کردند، هم هدفهای فردی و شخصی را، هم هدفهای اجتماعی و سیاسی و کلّی را. در هدف شخصی، رسیدن به اوج مقام کرامت انسانی هدف والای ما است؛ همه هم وعده داده شدهاند که بتوانند این پرواز بلند و بیحد را انجام بدهند؛ توانایی شما جوانها از ماها هم بیشتر است. این اهداف شخصی است. بیانات در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت علیهمالسلام در سالروز ولادت حضرت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها 31/1/93)
چهارشنبه 5 اسفند 1394 روز ملی مهندسی
در باب مسائل مهندسی همانطور که عرض کردم، بگردید دنبال خلأها، ببینید کجا ما خلأ داریم. خب، ما در زمینهی ساخت قطعه، مثلاً فرض کنید که ساخت ماشینآلات خوب است، پیشرفت کردهایم، در زمینههای گوناگونی ابتکارهایی را ما مشاهده میکنیم. مهندسی در طرّاحی، مهندسی در ساخت کارخانجات، آن کارهایی است که ما بایستی اینها را جدّی بگیریم و دنبال بکنیم. اگر چنانچه شما توانستید این سنّت طرّاحی و ابتکار در طرّاحیهای نیازهای گوناگون را جا بیندازید، آنوقت همان سنّت حسنهای است که تا هر وقتی که این در کشور وجود دارد، خدای متعال به شما ثواب خواهد داد. کارهایی را که خلأ کشور است، نیاز کشور است، اینها را دنبال بکنید. بههرحال امیدواریم که خداوند به شماها توفیق بدهد، کمکتان کند، بتوانید کارها را انجام بدهید.(قسمتی از بیانات در دیدار ستاد بزرگداشت روز ملی مهندسی4/12/93)
یکشنبه 12 بهمن 1394 آغاز دهه فجر
کار دست مردم، صحنه دست مردم، ابتکار عمل دست مردم؛ این هنر امام بود؛ این هنر امام بزرگوار بود؛ صحنه را داد دست صاحبان کار؛ چون کشور صاحب دارد. در دوران طاغوت میگفتند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ شاه؛ درحالیکه او یک انگل و سربار و زیادی در کشور بود، نه صاحب کشور؛ صاحب کشور مردمند؛ بله، کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ مردم. کار وقتی دست خود مردم سپرده شد - که صاحبان کشورند، صاحبان آیندهاند - آنوقت کارها به سامان خواهد رسید. تدبیر مسئولان در هر برههای از زمان در دوران جمهوری اسلامی، باید این باشد؛ کارها با تدبیر، با برنامهریزی، با ملاحظهی همهی ظرایف و دقایق در اختیار مردم گذاشته بشود؛ آنوقت کارها پیش خواهد رفت. ما هم از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است؛ هر کاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند اینها قرار دادیم، کار متوقّف مانده است. نمیگوییم حالا همیشه هم متوقّف مانده امّا غالباً یا متوقّف یا کُند [شده]؛ اگر متوقّف نمانده است، کُند پیش رفته است. امّا کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پیش میبرند. (بیانات در دیدار مردم آذربایجان (۱۳۹۳/۱۱/۲۹
چهارشنبه 9 دی ماه 1394 روز بصیرت و میثاق امت با ولایت
نوزدهم دی را شما زنده نگه داشتید، بیستونهم بهمن را زنده نگه داشتید، بیستودوّم بهمن را زنده نگه داشتید، نهم دی را - که یک حادثهی مشابه بود - با انگیزههای مشخّص زنده نگه داشتید؛ این یک حرکت مجاهدتآمیز در مقابل دشمنان است، آنها میخواهند حقایق انقلاب تحریف بشود، به دست فراموشی سپرده بشود؛ پول خرج میکنند، کار دارند میکنند. کسی که آشنا باشد، آگاه باشد با دنیای کتاب و مطبوعات و مقاله میبیند که دشمنان چهکار دارند میکنند؛ امروز اینها سعی میکنند چهرهی خاندان خبیث و منحوس پهلوی را - رژیم فاسد و وابسته و خبیث و ظالم که کشور ما را سالهای متمادی به عقب انداختند و ملّت ایران را آنجور دچار مشکلات عظیم کردند - بَزک کنند، آرایش کنند امروز سعی میشود [توسّط ]همان جبههی مقابل نظام اسلامی. پشتیبانها همان کسانی هستند که با اصل انقلاب مخالف بودند، با مردمی که انقلاب کردند مخالف بودند، با وفاداری این مردم به انقلاب بشدّت مخالفند. تا کنون موفّق نشدند؛ امید بسته بودند بلکه بتوانند نسل دوّم و سوّم انقلاب را رویگردان کنند، نتوانستند( بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی17 دیماه 1393)
سه شنبه سوم آذر ماه 1394 روز بسیج مستضعفین
بسیج، جمع فداکاری از مردمند، برای مردم؛ تشکیل یک مجموعهای در حرکت عظیم یک ملت مجاهد. حضور در دفاع، حضور در علم، حضور در هنر، حضور در سازندگی، حضور در سیاست، در فرهنگ، در کمک به مستضعفان، در کمک به درماندگان، در تولید، در فناوری، در پیشبرد مسائل گوناگون کشور، در ورزش، در درخششهای بینالمللی، در هر کار خیر؛ این حرکت بسیج است؛ حرکتی مردمی، برای مردم، در دل مردم، از خود مردم، از همهی قشرها، زنان، مردان، جوانان، پیران، نوجوانان، از اصناف گوناگون؛ یعنی تشکیل یک مجموعهی حزبالله واقعی. (قسمتی ازبیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار نمونه ی بسیج سراسر کشور (۱۳۹۰/۰۹/۰۶)
چهارشنبه 13 آبان ماه 1394 روز دانش آموز و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی
اولین مناسبت این روز این است که در سال 1343 در مثل یک چنین روزی، امام بزرگوار ما را تبعید کردند. چرا تبعید کردند؟ چون امام چند روز قبل از آن، در یک سخنرانی پرشور که در قم ایراد شد و بعد بلافاصله به وسیلهی نوار و نوشته در سراسر کشور پخش شد، یک حق ملی را مطالبه کردند. آن حق ملی، شکستن قانون ظالمانهی کاپیتولاسیون بود. خوب است نسل جوان ما اینها را بروشنی بداند؛ بداند که ما از چه گذرگاههائی عبور کردهایم که حالا به اینجا رسیدهایم.
آمریکائیها چند ده هزار مأمور در ایران داشتند - حالا رقم دقیقش مهم نیست؛ پنجاه هزار، شصت هزار، بیشتر - اینها مأمورین سیاسی بودند، امنیتی بودند، نظامی بودند؛ در داخل مجموعهی مدیریت ایران - چه در ارتش، چه در سازمانهای اطلاعاتی، چه در بخشهای برنامهریزی، چه در بخشهای گوناگون دیگر - نشسته بودند، پول و مزد خودشان را به اضعاف مضاعف از دولت ایران میگرفتند، اما برای آمریکا کار میکردند. این کار بدی بود که در کشور ما اتفاق افتاده بود. رژیم طاغوت پهلوی به خاطر وابستگیاش به آمریکا، به خاطر مزدوریاش برای آمریکا، بتدریج در طول چند سال اینها را داخل کشور آورده بود. تا اینجای کار، بد بود؛ اما آنچه که اتفاق افتاد، یک چیز بدِ مضاعف بود، بدِ به توان چند بود. آن کار بدِ مضاعف این بود که آمدند در مجلس شورای ملی و مجلس سنای آن روز تصویب کردند که مأمورین آمریکائی از دادگاههای ایران و امکانات قضائی و امنیتی ایران معافند. یعنی اگر فرض کنید یکی از این مأمورین جرم بزرگی در ایران مرتکب شود، دادگاههای ما حق ندارند او را به دادگاه بطلبند و محاکمه کنند و محکوم کنند؛ این اسمش کاپیتولاسیون است. این نهایت ضعف و وابستگی یک ملت است که بیگانگان بیایند در این کشور، هر کاری دلشان میخواهد، بکنند؛ دادگاههای کشور و پلیس کشور اجازه نداشته باشند اندکتعرضی به اینها بکنند. آمریکائیها این را از رژیم طاغوت خواستند، رژیم طاغوت هم دودستی تقدیمشان کرد: قانون کاپیتولاسیون.
12/8/89 1).(قسمتی از بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه 13 آبان
چهارشنبه یکم مهر ماه 1394 مصادف با روز عرفه
در این ده روز، روز عرفه وجود دارد، که روز دعا و استغفار و توجه است. دعای سراسر عشق و شور و سوز در روز عرفه، که سیدالشهداء امام حسین (علیهالسّلام) در مراسم عرفات انشاء فرموده است، نشاندهندهی آن روحیهی شیدائی و عشق و شوری است که پیروان اهلبیت در یک چنین ایامی باید داشته باشند. این ایام را قدر بدانید. فرصت مال شماست. همچنان که امروز فرصت پیشرفت، فرصت شکوفائی، فرصت حرکتهای بزرگ سیاسی و انقلابی و اجتماعی مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خدای متعال و ذکر الهی و مستحکم کردن رابطهی قلبی با خدا هم متعلق به شماست .(قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت 13 آبان- 11/8/90)
یکشنبه هشتم شهریور 1394 روز دولت
کار را برای خدا بکنید. نه اینکه چون مردم دوست دارند، این کار را بکنید؛ نه. اگر هدف این شد که دل مردم را به دست بیاوریم، ناکام خواهیم ماند. «لأقطعنّ امل کلّ ءامل غیری»؛ این حدیث قدسی است، که در ذهنم اینجور است که با سند معتبری از قول خدای متعال نقل شده که فرموده: من قطعاً امید آن کسی را که به غیر من امید ببندد، قطع خواهم کرد. ما باید امیدمان به خدا باشد، برای خدا کار کنیم؛ منتها میدانیم که کار برای خدا جاذبه دارد. این شعارها، شعارهای الهی است. اگر چنانچه این پایبندیها سست شود، اگر نسبت به این شعارها تقید و پایبندی کم شود، توفیقات الهی هم سلب خواهد شد. بسیاری از این موفقیتهائی که شما در میدان عمل دارید، و از اول انقلاب تا امروز هرچه که موفقیت بوده، به خاطر این است که توفیقات الهی شامل حال بوده و این کمکِ الهی است. اگر کار برای خدا نباشد، این موفقیتها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش و خدمت صادقانه و بدون توقع مزد و منت باید ادامه پیدا کند. این یک نکتهی اصلی است. (بیانات در دیدار رئیسجمهوری و اعضای هیئت دولت6/6/90)
دوشنبه26 مرداد 1394 سالروز بازگشت آزادگان
فیلمهای خوبی باید ساخته شود، کتابهای خوبی باید نوشته شود، خاطرهها باید گفته شود. همین خاطرههائی که امروز گفته شد، یک دنیا حرف در اینها هست؛ چقدر خوب است که اینها پخش شود. من نظرم این است که همین خاطراتی که امروز گفته شد، عیناً در صدا و سیما منتشر شود، پخش شود، تا مردم بشنوند؛ اینها ذخائر ماست، اینها سرمایههای ماست؛ همین سرمایههاست که اسلام را نگه داشت، شیعه را نگه داشت، جمهوری اسلامی را به قدرت و عزت رساند، ملت ایران را در دنیا سرافراز کرد. این یک بعد قضیه است. (بیانات در دیدار جمعی از آزادگان 25/5/91)
یکشنبه 7 تیر ماه 1394 روز قوه قضاییه
مناسبت هفتم تیر، مناسبت برجسته و مهمی است. اگرچه در این ایام به تناسب از قوهی قضائیه تجلیل میشود و زحمات و تلاشهای عزیزان این قوه در معرض دید عموم مردم قرار میگیرد - که کار بجا و مناسبی است - لیکن حادثهی هفتم تیر حادثهای است که به سرنوشت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ارتباط دارد، و این حادثه برای جمهوری اسلامی سرنوشتساز بود. اگرچه شهدای این حادثه جزو بهترین و برجستهترین عناصر نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی بودند و یاد آنها هرگز فراموش نخواهد شد - بخصوص شخصیت برجسته و نورانیِ مرحوم آیةالله بهشتی (رضوان اللهتعالی علیه) و دیگر شهدا - لیکن با این همه، در این حادثه، چهرهی نفاق در کشور آشکار شد؛ پشت سر عناصر نفاق هم عناصر استکبار خودشان را نشان دادند. برای یک نظام نوپا، روشن شدن چهرهی دشمنان، چیز کوچکی نیست. منافقینی که خودشان را پیرو خدا و پیغمبر و اسلام و نهجالبلاغه معرفی میکردند، با این حادثه، خود را مفتضح کردند؛ نشان دادند که چقدر با ارکان نظام اسلامی، با چهرههای موجّه، شخصیتهای برجسته، علمای بزرگ، خدمتگزاران صادق و کارآمد، اینها دشمنند، مخالفند؛ چهرهی اینها روشن شد(قسمتی از بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوهی قضائیه در آستانهی سالروز حادثه هفتم تیر و روز قوه قضائیه 5/4/92)
جمعه اول خرداد 1394 میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار
این معنا ـ معنای پاسداری ـ با همهی ابعاد آن، با همهی ابزارها و وسائل ممکن، در وجود مقدس سیدالشهداء (سلام الله علیه) متجسد است؛ نه اینکه دیگران نکردند یا نخواستند بکنند، بلکه به این معنا که خانهی پُرِ این حرکت در رفتار دوران دهسالهی امامت سیدالشهداء (سلام الله علیه) تحقق پیدا کرده است. تمام راههائی که میشود فرزند پیغمبر از آن راهها استفاده کند برای حفظ میراث عظیم اسلام ـ که میراث جد او و پدر او و پیروان راستین آنهاست ـ در زندگی سیدالشهداء محسوس است؛ از تبیین و انذار، از تحرک تبلیغاتی، از بیدار کردن و حساس کردن وجدانهای عناصر خاص ـ همین خواص که ما تعبیر میکنیم ـ در آن خطبهی منا، اینها همه در طول زندگی سیدالشهداء است. بعد هم ایستادگی در مقابل یک انحراف بزرگ با قصد مجاهدت با جان؛ نه اینکه امام حسین از سرنوشت این حرکت بیاطلاع بود؛ نه، اینها امام بودند. مسئلهی معرفت امام و علم امام و آگاهی وسیع امام بالاتر از این حرفهائی است که ماها در ذهنمان میگنجد؛ بلکه به معنای ترسیم یک دستورالعمل میایستد، تسلیم نمیشود، مردم را به یاری میطلبد، بعد هم وقتی یک عدهای پیدا میشوند ـ که همان اهل کوفه باشند ـ و اظهار میکنند که حاضرند در کنار آن بزرگوار در این راه قدم بگذارند، حضرت درخواست آنها را اجابت میکند و به طرف آنها میرود؛ بعد هم در میانهی راه پشیمان نمیشود. بیانات امام را که انسان نگاه میکند، میبیند حضرت عازم و جازم بوده است برای این که این کار را به پایان ببرد. (قسمتی از بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران113/4/94)
شنبه 12 اردیبهشت ماه 1394 روز معلم
آنچه که به معلم ارزش میدهد، چند چیز است؛ یکی از اینها عبارت است از اینکه مادهی خامی که در دست معلم است و با کار خود و تلاش خود میخواهد او را به محصول نهائی برساند، یک مادهی بیجان نیست؛ انسان است. این خیلی مهم است. یک وقت انسان یک مادهی جامد را با تلاش خود، ابتکار خود، عرق ریختن و ساعتها صرف کردن، تبدیل میکند به یک محصول مطلوب؛ که به جای خود ارزشمند است. یک وقت این مادهای که دست ماست، یک موجود انسانی است، با استعدادهایش، با عواطفش، با احساساتش، با ظرفیتهای فراوانی که در یک انسان وجود دارد. این نوجوان ممکن است فردا کسی مثل امام بزرگوار ما بشود، ممکن است یک مصلح اجتماعی بشود، ممکن است یک دانشمند برجسته بشود، ممکن است یک انسان صالح و والا بشود. همهی این استعدادها در مجموعهی نوجوانان و کودکانی که در اختیار معلم قرار میگیرند، وجود دارد.(قسمتی از بیانات در دیدار جمعی از معلمان سراسر کشور به مناسبت هفتهی معلم13/2/91)
پنج شنبه 20 فروردین 1394 روز ملی فناوری هسته ای
سلاح هستهای نه تأمینکنندهی امنیت و نه مایهی تحکیم قدرت سیاسی است، بلکه تهدیدی برای این هر دو است. حوادث دههی ۹۰ قرن بیستم نشان داد که داشتن این تسلیحات نمیتواند رژیمی همانند شوروی سابق را هم حفظ کند. امروز نیز کشورهائی را میشناسیم که با داشتن بمب اتم، در معرض امواج ناامنیهای مهلکند.
جمهوری اسلامی ایران استفاده از سلاح هستهای و شیمیائی و نظائر آن را گناهی بزرگ و نابخشودنی میداند. ما شعار «خاورمیانهی عاری از سلاح هستهای» را مطرح کردهایم و به آن پایبندیم. این به معنی چشمپوشی از حق بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای و تولید سوخت هستهای نیست. استفادهی صلحآمیز از این انرژی، بر اساس قوانین بینالمللی، حق همهی کشورها است. همه باید بتوانند از این انرژی سالم در مصارف گوناگونِ حیاتی کشور و ملتشان استفاده کنند و در اِعمال این حق، وابسته به دیگران نباشند. چند کشور غربی که خود دارندهی سلاح هستهای و مرتکب این کار غیرقانونیاند، مایلند توان تولید سوخت هستهای را نیز در انحصار خود نگه دارند. حرکتی مرموز در حال شکلگیری است تا انحصار تولید و فروش سوخت هستهای را در مراکزی با نام بینالمللی ولی در واقع در پنجهی چند کشور معدود غربی، تثبیت و دائمی کنند.(قسمتی ازبیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران9/6/91)
جمعه 22 اسفندماه 1393 روز بزرگداشت شهدا
امروز بحمدالله و به توفیق الهی، با نشاطترین و سرزندهترین و قویترین و شجاعترین ملتهای دنیا، شما ملت ایران هستید و این را ملتهای بزرگ دنیا قبول دارند و فهمیده و پذیرفتهاند. این را برای خودتان حفظ کنید. شهدای شما امروز در صدر لوحهی افتخار در میان ملتهایی هستند که انقلاب ایران را میشناسند و کم و بیش آگاهی دارند(قسمتی از بیانات در دیدار مسؤولان بنیاد شهید و جمع کثیری از خانوادههای معظم شهدا، اسرا و جانبازان13/10/68)
چهارشنبه 22 بهمن 1393 سالروز پیروزی انقلاب اسلامی
هر سال در 22 بهمن، ملت ایران با حضور خودشان در این عرصهی نمایش عمومی ملی و انقلابی، دشمن را ناکام کردند؛ سعیشان این است که ملت را جدا کنند. وزیر خارجهی بی تجربهی قبلی آمریکا صریحا گفت که ما این تحریمها را برای این میگذاریم که مردم ایران را در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار بدهیم؛ ملت ایران جواب آنها را در حرکات خود، در راهپیماییهای خود دادهاند و خواهید دید در روز 22 بهمن، ملت ایران با حرکت کوبندهی خود، یکبار دیگر دشمن را ناکام خواهد کرد...(3) حُسن کار این است که ملت بصیر است، بیدار است، معنای کار دشمن را میفهمد، حرکات دشمن را جهتیابی میکند؛ میفهمد چرا دشمن این سیاست را اتخاذ کرده است، نقطهی مقابل او حرکت میکند، بر داشتههای خود پافشاری میکند، حضور خود را در این عرصهی عظیم عزت ملی نشان میدهد، خودش را نشان میدهد، حضور خودش را اثبات میکند؛ این حُسن قضیه است. بصیرت عمومی مردم در مقابل تبلیغاتی که دشمنان میکنند - بیشتر از همه آمریکاییها و صهیونیستها - راه را اشتباه نمیکنند، دچار آن اشتباهی و خطایی که دشمن در پی آن است که ملت ایران دچار آن بشود، دچار نمیشوند؛ این حُسن قضایای عظیم ملی و کلان ما است (بیانات فرمانده کل قوا در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران (۱۳۹۱/۱۱/۱۹)
یکشنبه 14 دی ماه آغاز هفته وحدت
خب، مسلمانها بعد از او سستیهائی بهخرج دادند، ضربه زدند؛ ما مسلمانها به دست خودمان خودمان را عقب انداختیم. حالا هم به دست خودمان باز دنبال او حرکت کنیم، پیش برویم. امروز امت اسلامی احتیاج به اتحاد دارد، احتیاج به تراحم دارد، احتیاج به تعارف دارد. امروز با این قیامهائی که در دنیای اسلام و در جهان عرب به وجود آمده است، این بیداری ملتها، این حضور ملتها در صحنه، این عقبنشینیهای پیدرپی آمریکا و دستگاههای استکباری، این ضعف روزافزون رژیم صهیونیستی، اینها برای ما مسلمانها فرصت است؛ برای امت اسلامی فرصت است. به خودمان بیائیم، درس بگیریم و شکی نیست که انشاءاللَّه با همت امت اسلامی و بزرگان، روشنفکران، نخبگان علمی، سیاسی، دینی، این حرکت ادامه پیدا خواهد کرد و دنیای اسلام روزِ عزت خود را انشاءاللَّه بار دیگر خواهد دید. (قسمتی از بیانات در دیدار مسوولین و سفرای کشورهای اسلامی ۱۳۹۰/۱۱/۲۱ - )
چهارشنبه 5 آذر ماه 1393 روز بسیج
بسیج - همانطور که گفتیم - مایهی عزّت کشور و نظام است. چرا؟ چون معنای بسیج حضور متن مردم در عرصههای فعّالیّتهای اساسی برای ملّت و کشور است. هر دولتی و هر کشوری وقتی مردم را داشته باشد، هر جایی که متن مردم حضور پیدا کنند و مردم حرکت بکنند به یک سمتی، پیروزی قطعی است؛ [این] یک چیز مسلّم است. آنجایی کشورها ضربه میخورند، شکست میخورند که مردمشان در صحنه نباشند یا وحدت عمل نداشته باشند. آنجایی که مردم در صحنهاند و پیوند و اتّحاد میان آحاد مردم هست، پیروزی و پیشروی قطعی است. بسیج یک چنین نمونهای است؛ مظهری است از همین حضور مردمی در صحنه و پیوند مردم با یکدیگر؛ به این چشم به بسیج باید نگاه کرد.قسمتی ازبیانات معظم له در تاریخ 29/8/92
دوشنبه 13 آبان 1393 عاشورای حسینی و روز دانش آموز
سیزدهم آبان هم - که دو روز دیگر است - در حقیقت به معنای واقعی کلمه، یکی از ایامالله است؛ فرصتی است برای فکر کردن و استنتاج کردن و بر اساس این استنتاج، آینده را ساختن و برای آینده برنامهریزی کردن؛ چون آینده مال شماست. چگونه حرکت کنیم که بتوانیم خودمان را، ملتمان را، کشورمان را، تاریخمان را، بلکه امت اسلامی را به اوج برسانیم؟ راه چیست؟ این را باید با تفکر و تدبر در این عبرتها به دست آورد. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت 13 آبان (۱۳۹۰/۰۸/۱۱ - )
شنبه 5 مهر ماه 1393 سالروز شکست حصر آبادان و هفته ی اول مهر ماه مصادف با هفته دفاع مقدس -
مسئلهی دفاع مقدّس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملّت ایران، آزمونی هم بود برای بُروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکتهی مهم و قابل توجّهی است که به آن توجّه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند. (بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران (۱۳۹۲/۱۰/۱۲)
شنبه 8 شهریور 93 شهادت شهیدان رجایی و باهنر
کار را برای خدا بکنید. نه اینکه چون مردم دوست دارند، این کار را بکنید؛ نه. اگر هدف این شد که دل مردم را به دست بیاوریم، ناکام خواهیم ماند. «لأقطعنّ امل کلّ ءامل غیری»؛ این حدیث قدسی است، که در ذهنم اینجور است که با سند معتبری از قول خدای متعال نقل شده که فرموده: من قطعاً امید آن کسی را که به غیر من امید ببندد، قطع خواهم کرد. ما باید امیدمان به خدا باشد، برای خدا کار کنیم؛ منتها میدانیم که کار برای خدا جاذبه دارد. این شعارها، شعارهای الهی است. اگر چنانچه این پایبندیها سست شود، اگر نسبت به این شعارها تقید و پایبندی کم شود، توفیقات الهی هم سلب خواهد شد(. بیانات در دیدار رئیسجمهوری و اعضای هیئت دولت6/6/90))
سه شنبه 7/5/93 عید سعید فطر
این اشکهایی که از چشمها جاری میشود، در حقیقت از دل بیدار و پاک است که بیرون میآید و میجوشد. مردم عزیز ما این را باید قدر بدانند. ذخیرهای به دست آوردید، محصولی اندوختید در این ماه مبارک، آن را حفظ کنید؛ با قرآن انس پیدا کردید. این را حفظ کنید؛ این انس را حفظ کنید. این نماز جماعت اول وقت را، نماز در مسجد را، نمازِ با حال و حضور را برای خودتان در طول دوران سال نگه دارید و تا آنجایی که ممکن است، نگذارید این عوامل مادی، این خار و خاشاک، این خاکسترهای مادی روی این گوهر بنشیند. ملتی که این خصوصیات را در خود حفظ کند و این عروج معنوی و تکامل معنوی را در خود نگه دارد، این ملت در همهی میدانها - در میدان مادی، در میدان معنوی، در عزت، در اقتدار، در ایجاد همهی سرمایههای ملی - موفق خواهد شد. و انشاءاللَّه این برای ملت ما پیش خواهد آمد(قسمتی از بیانات در عید سعید فطر19/6/89).
شنبه هفتم تیر ماه 93 روز قوه قضاییه
حادثهی هفتم تیر یک محنت واقعی بود؛ حقیقتاً یک ضربه و یک حادثهی تلخ و تکان دهندهای بود برای کشور و برای نظام. در قلب دستگاه مدیریت کشور، شخصیتی مثل شهید مظلوم مرحوم آیةالله بهشتی و دیگر بزرگان، فعالان از قوهی قضائیه، از مجلس شورای اسلامی، از دولت، از نخبگان سیاسی، از نخبگان علمی، یک چنین حادثهای به وجود بیاید، یک چنین فاجعهای رخ بدهد، واقعاً محنت بود. منتها در اینجا یک نکتهای وجود دارد که در طول تاریخ، این نکته قابل مشاهده و لمس است و آن این است که هرگاه ملتی، جماعتی، فردی در مقابل یک محنتی که بر آن جمع یا بر آن فرد یا بر آن ملت وارد میشود، صبر و بصیرت به خرج داد، آن محنت برای او تبدیل میشود به نعمت) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه (۱۳۹۰/۰۴/۰۶ - ۱۳:۲۶(
چهارشنبه 14 خرداد 1393 رحلت امام خمینی (ره)
امام بزرگوار، با همه وجود، از اسلام دم زد. امروز همه امام را با وجودشان و با دلشان قبول دارند. کلمات امام، کلمات واضحی است؛ محکمات و بیّنات است. فرمایشات امام، هنوز در فضا طنین افکن است. وصیتنامه امام، میثاق همیشگی امام با امّت است. همه باید این کلمات را درست بفهمیم و بر آن تدبّر کنیم، تا راه امام را اشتباه نکنیم. کسانی که دم از امام می زنند، اما حاضر نیستند فکر امام و راه امام را بپذیرند و به آن تن بدهند، اشتباه می کنند. امروز ملت، دولت، رئیس جمهور، مجلس شورای اسلامی، قوّه قضاییّه، همه مسؤولان بلندپایه نظام، آحاد مردم، دانشگاهها و حوزه های علمیّه، دلشان برای اسلام می تپد. دنیا هم که برای انقلاب ما ارزش قائل است، به خاطر همین است که پشتیبانی عظیم میلیونی از این انقلاب را می بیند. اسلام عزیز، اسلام ناب، اسلامی که امام بزرگوار ما عمرش را وقف آن کرده بود و این ملت در راهش این همه فداکاری کرد، کارایی خود را نشان داده است. ملت ایران، هم در به وجود آوردن این انقلاب، هم در جنگ تحمیلی و دفاع از کشور در مقابل دشمنان متجاوز و هم در دوران سازندگی، نشان داد که این اسلام کارآمد است و می تواند کشور ویرانه ای را بسازد؛ و ان شاءاللَّه در میدانهای دیگری که باقی است - در زمینه های مختلف اقتصادی و فرهنگی - اسلام عزیز کارایی خود را نشان خواهد داد. بیانات معظم له در اجتماع باشکوه عزاداران مراسم نهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) (۱۳۷۷/۰۳/۱۴ - )
یک نکتهی اساسی این است که جامعهی معلمین کشور عظمت کاری را که بر عهده گرفتهاند و انجام میدهند، همواره در مد نظر داشته باشند. اگر انسان بداند که چه کار بزرگی را دارد انجام میدهد، انگیزهی او، تحرک او، ایمان او و تلاش او در این کار، مضاعف خواهد شد. مثل یک رزمندهی شجاعی که در یک نقطهی حساسی از خطوط جبههی خودی مشغول کار و تلاش و مجاهدت است؛ نقش مجاهدت او آنچنان عظیم است که برای همهی این جبهه میتواند اثر و فایده داشته باشد. اگر این رزمنده این را بداند، هرگز خسته نخواهد شد؛ احساس ملالت نخواهد کرد؛ هیچ عامل نومیدی در دل او اثر نخواهد گذاشت. این نکته باید در مقابل چشم معلمان ما همیشه حضور داشته باشد که نقش معلم برای یک جامعه، نقش حیاتی است؛ قابل مقایسهی با بسیاری از نقشهای مهم و حساس در ترکیب اجتماعی نیستبیانات در دیدار گروه کثیری از معلمان سراسر کشور (۱۳۸۹/۰۲/۱۵ - ۱۳:۱۳)
پنجشنبه 14 فروردین 1393 سالروز شهادت حضرت زهرا (س)
این خود یک معجزه ی اسلام است؛ یعنی فاطمه ی زهرا (سلام اللَّه علیها) در عمر کوتاه خود به مقامی میرسد که سیده ی نساء عالمین است؛ یعنی از همه ی زنان بزرگ و قدّیس طول تاریخ برتر است. این چه عاملی است، این چه نیروئی است، این چه قدرت متحول کننده ی عمیق درونی است که از یک انسان در این مدت کوتاه، میتواند یک چنین اقیانوس معرفت و عبودیت و قداست و عروج معنوی بسازد؟ خود این، معجزه ی اسلام است.
یک جنبه ی دیگر، نسل مبارک این بزرگوار است که تطبیق سوره ی کوثر با فاطمه ی زهرا (سلام اللَّه علیها) - اگر در آثار حدیثی ما هم نیامده باشد - یک تطبیق مصداقی درست است؛ این همه برکات بر خاندان پیغمبر، بر یکایک ائمه ی هدی (علیهم السّلام)! عالم پُر است از نغمه های دلنواز فردی و اجتماعی و دنیائی و اخروی که از این حنجره های پاک برخاسته؛ حسین بن علی، زینب کبری، امام حسن مجتبی، امام صادق، امام سجاد؛ هر کدام از ائمه. ببینید چه غوغائی است در عالم معرفت، در عالم معنویت، در بزرگراه هدایت از کلمات این بزرگواران و درسهای آنها و معارف آنها! این نسل فاطمه ی زهراست. بیانات معظم له در دیدار مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) به مناسبت میلاد حضرت فاطمه ی زهرا(س (۱۳۸۶/۰۴/۱۴
پنجشنبه15 اسفند 1392 روز درختکاری
انشاءاللّه که کاشت درخت، چه در این روز و این ایام که به نام درختکاری شناخته شده، و چه در بقیهی ایامی که میشود درختکاری کرد، برای کشور مایهی برکت و آبادانی باشد. واقع قضیه هم همین است که گیاه و درخت برای هر کشوری، برای هر مجموعهی انسانیای، مایهی برکت است؛ برای همین هم در شرع مقدس اسلام و در احادیث ما، به مسئلهی درخت و نگهداری درخت و جلوگیری از قطع کردن درختان توصیه شده. خب، حالا این یک توصیهی اسلامی است. امروز همهی مردم دنیا هم به این مسئله توجه دارند و شاید بشود گفت که همیشه مردم و جوامع بشری به مسئلهی درخت اهمیت میدادهاند.
منتها من گلایهای که باید بکنم از مجموع مسئولینِ مسئلهی درخت و درختکاری و جنگل و این چیزها، این است که ما اینجا دانه دانه درخت میکاریم، اما صدها صدها و هزارها هزارها درخت در جاهائی که نباید قطع شود، بیجهت قطع میشود؛ این خیلی اشکال بزرگی است که وجود دارد. علاوه بر اینکه آبادیها و سبزیهای اطراف شهرهای بزرگ به غلط و به غصب در اختیار افرادی قرار گرفت که میخواستند از زمین سوء استفاده کنند و هنوز هم دارند میکنند، و سبزی تبدیل شد به سیمان و آهن و اینها - که این یک مصیبتی برای شهرهاست - مجموعهی جنگلی کشور هم مورد تهدید جدی قرار داشت و قرار دارد؛ که باید جداً از آن جلوگیری شود. این، هم وظیفهی دولت است، هم وظیفهی مجلس است، هم وظیفهی شهرداریهاست، هم وظیفهی قوهی قضائیه است؛ هر کدام به نحوی باید جلوی پیشرفت این حرکت غلطی را که امروز متأسفانه در کشور ما وجود دارد، بگیرند. (بیانات پس از مراسم درختکاری15/12/92)
سه شنبه 22 بهمن 1392 روز پیروزی انقلاب اسلامی
هر سال بیست و دوی بهمن، ملت ایران ضربهای بر دشمنان وارد میکند؛ مثل بهمنی بر سر دشمنان و مخالفان فرود میآید. امسال هم این بهمن فرود آمد. بنده لازم میدانم مجدداً - که اگر تا صد بار هم تکرار شود، زیادی نیست - از ملت ایران به خاطر این حضور پرشکوه و عزتمندانه سپاسگزاری کنم. در مقابل این احساس، در مقابل این بصیرت، انسان باید تعظیم کند. این، ملت ایران است.دشمنان در مقابل این وضعیت، دچار انفعالند؛ این را من به شما عرض بکنم. برخلاف آنچه که وانمود میشود که آنها در موضع فعال قرار دارند، نه، اینجور نیست؛ دشمن در مقابل ملت ایران در موضع انفعال است. ملتی با عزم راسخ، با بصیرت، با ایمان، میداند چه میخواهد، راه را هم بلد است، سختیها را هم با شجاعتِ تمام تحمل میکند؛ در مقابل این ملت، اسلحههای گوناگون سیاسی و نظامی و امنیتی و اقتصادی کنْد است؛ لذا دشمن در حال انفعال است. دشمنان چون در حال انفعالند، حرکات غیر منطقی میکنند.
دی ماه 1392
دوشنبه 9 دی ماه روز بصیرت
فتنهی سال گذشته جلوهای از توطئهی دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه یعنی کسانی شعارهای حق را با محتوای صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند برای فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابلهی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طوری که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفتهاند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانهی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانی که خیال میکنند میتوانند میان نظام و میان مردم جدائی بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. (بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان گیلان۱۳۸۹/۱۰/۰۸ -)
آذر ماه سال 1392 چون هر سال مناسبتهایی را به همراه دارد از جمله مناسبتهای ذیل که بخشی از بیانات مقام معظم رهبری را درباره آنها بیان می نماییم:
5 آذر روز بسیج
16 آذر روز دانشجو
5 آذر روز بسیج
هفتهی بسیج هم یک مقطع مهم است؛ یک یادبود بزرگ است. خوب، هفتههای زیادی را اعلام کردند، داریم در طول سال؛ اما این یکی یک امتیازات استثنائی دارد؛ چرا؟ چون خود بسیج یک استثناء است؛ یک حادثهی بینظیر است. اینی که در یک کشور، از یک حقیقت، از یک نظام، مردم با همهی وجود خودشان، با بهترین عناصرشان، با مؤمنترین انسانهایشان دفاع کنند و حد و مرزی در عرصههای مختلف جهاد و دفاع نشناسند، در جای دیگری من سراغ ندارم؛ لااقل در این دنیای نزدیک به زمان خودمان - که دنیای انقلابها و تحولها و نظامهای گوناگون بوده - بنده چنین چیزی را سراغ ندارم؛ این مخصوص انقلاب ماست؛ و این دل نورانیِ امام بزرگوار ما بود که به این حقیقت دست یافت و به الهام الهی و به کمک الهی این را تحقق بخشید و زمینهی عظیمِ دلهای منور مردم مؤمن، یک چنین محصولی را به انقلاب داد. بسیج این است(بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور ۱۳۸۸/۰۹/۰۴ )
16 آذر روز دانشجو
بعد از پیروزی انقلاب این حرکت دانشجوئی - جنبش دانشجوئی، حضور دانشجوئی - صحنه ی عجیبی است. در همان ماه های اول، مسئله ی تشکیل سپاه پاسداران و حضور فعال دانشجویان در سپاه است و به فاصله ی چند ماه، تشکیل جهاد سازندگی به وسیله ی خود دانشجوهاست، که خود دانشجوها جهاد سازندگی را تشکیل دادند و خودشان آن را توسعه دادند؛ خودشان آن را پیش بردند، که یکی از برکات و افتخارات نظام اسلامی، جهاد سازندگی بود. چند ماه بعد از این، موج دوم حضور دانشجویان در مواجهه و مقابله ی با عناصر مسلحی بود که دانشگاه را لانه ی خودشان کرده بودند، که اتفاقاً خیلی از آنها غیر دانشجو بودند و همین دانشگاه تهران تبدیل شده بود به مرکز تسلیحات و تفنگ و مهمات و نارنجک! آنها این وسائل را جمع کرده بودند برای اینکه با انقلاب مبارزه کنند. کسی که توانست اینها را از دانشگاه تهران ازاله کند، خود دانشجوها بودند؛ حرکت عظیم دانشجوها که اینجا هم خودش را نشان داد. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت ۱۳۸۷/۰۹/۲۴)
برخی مناسبتهای آبان ماه 1392 به شرح ذیلند ،لذا به بیان سخنانی از حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی درباره این مناسبتها که در سالهای گذشته ایراد فرمودند میپردازیم:
2 ابان ماه 1392 عید سعید غدیر (18 ذی الحجه)
13 آبان روز دانش آموز
2 ابان ماه 1392 عید سعید غدیر (18 ذی الحجه)
عید غدیر اگرچه شاخص فرقهی امامیهی شیعه است، ولی در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گستردهای که این حادثه دارد، این عید متعلق به همهی مسلمانان، بلکه با توضیحی که عرض خواهم کرد، متعلق به همهی کسانی است که برای بهروزی انسان دل میسوزانند.
ما شیعیان این اعتقاد راسخ را که متکی به دلیل متقن و غیر قابل تردید است، دربارهی امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (علیهالسّلام) داریم. این حدیث متواتر - یعنی حدیث روز غدیر - را که همهی محدثین بزرگ اسلام، از شیعه و سنی نقل کردهاند، مستند این عقیدهی متقن میدانیم.
پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطهی حساس، در مقابل چشم مردم، علیبنابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولی امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفی کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه». این عطف به آیات متعددی است که ولایت پیغمبر از سوی خدای متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله» و آیات متعدد دیگر. میفرماید: آن کسی که من ولی او هستم، این علی ولی اوست. هر معنائی که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر و معرفی پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است. در این خصوص، بزرگان بحث کردهاند. لازم نیست وارد بحثهای اعتقادی بشویم؛ این مسلّم است.
علیبنابیطالب را آن روز همهی مردم از نزدیک آزموده بودند؛ کسی نبود که نسبت به این نصب امیرالمؤمنین دچار تردید شود. روشن بود که این مرد فداکارِ مخلصِ دارای مرتبهی عالی ایمان و تقوا، شایستهی یک چنین حرکتی از سوی پیغمبر اکرم و در واقع از سوی خدای متعال است. نصب امیرالمؤمنین، نصب نبوی نبود؛ نصب الهی بود؛ این شأن پروردگار بود که پیغمبر این را به مردم مؤمن ابلاغ کرد.( بیانات در جمع 110 هزار بسیجی در روز عید غدیر ۱۳۸۹/۰۹/۰۴ - )
عید غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همهی این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینهی هدایت، در زمینهی حکومت، در این حادثهی غدیر معیّن شده است. حرفی نیست که بر طبق توصیهی پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد - پیغمبر هم طبق بعضی از روایتها خبر داده بود که عمل نخواهد شد - اما مسئلهی غدیر، مسئلهی ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است. تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومیِ امت را معیّن کنند. اینی که پیغمبر اکرم حساسترین زمان را برای اعلام مسئلهی ولایت انتخاب کرد، این انتخابِ پیغمبر نبود، انتخابِ خدای متعال بود. از طرف پروردگار وحی رسید که: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک». نه اینکه پیغمبر مسئلهی امامت و ولایت را از سوی پروردگار قبلاً نمیدانست؛ چرا، از اولِ بعثت برای پیغمبر مسئله روشن بود. بعد هم حوادث گوناگون این بیست و سه سال، آنچنان این حقیقت را عریان کرد و آشکار کرد که جای تردیدی باقی نمیگذاشت؛ اما اعلان رسمی باید در حساسترین زمان اتفاق میافتاد و به دستور پروردگار اتفاق افتاد: «بلّغ ما انزل الیک من ربّک و أن لم تفعل فما بلّغت رسالته»؛ یعنی این یک رسالت الهی است که باید بگوئی. بعد هم که در غدیر خم، در نزدیکی جحفه، نبی مکرم مردم را متوقف کردند، کاروانهای حجاج را جمع کردند و این مطلب را اعلان کردند، آیهی شریفه آمد که: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی»؛ نعمت کامل شد، دین کامل شد. در سورهی مبارک مائده قبل از آیهی «الیوم اکملت»، این آیهی مبارک است: «الیوم یئس الّذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون»؛امروز روز یأس و ناامیدی دشمنان است؛ یعنی معیار مشخص شد، شاخص معلوم شد؛ امت هر وقت بخواهند، هر وقت چشم خود را بر حقیقت باز کنند، شاخص را خواهند دید، معیار را مشاهده خواهند کرد، تردیدی باقی نخواهد ماند. اهمیت غدیر این است. (دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم در سالروز عید سعید غدیر۱۳۸۸/۰۹/۱۵ )
13 آبان روز دانش آموز
مناسبت سیزدهم آبان بیش از همه متعلق است به زبدهترین جوانان کشور ما؛ به دانشجویان، به دانشآموزان. این جلسه هم که یک نمونهای از اجتماع عظیم جوانان کشور در سراسر این میهن الهی است، جلسهی سرشار از معرفت، بصیرت و لبالب از شور و شوق به آرزوها و آرمانهای بزرگ انقلابی است. برای من هم این یکی از شیرینترین فرصتهاست که با شما جوانان عزیزم، فرزندان عزیزم دیدار میکنم و چند جملهای از مطالبی که باید میان ما مطرح باشد، در اینجا مطرح میکنم.
مناسبتهای تاریخی غالباً حکم یک نماد و یک سمبل را دارند. روز سیزده آبان به خودی خود با روزهای قبل و روزهای بعد تفاوتی ندارد؛ اما یک نماد است. نماد یعنی چه؟ یعنی یک رمزی که پشت سر خود، در دل خود، معانی فراوانی نهفته دارد. انسان یک کلمه بر زبان میآورد، معانی و حقایق بسیاری در دل این کلمه هست؛ سیزده آبان از این قبیل است. این روز یک نماد است و عقبهی وسیعی داردبیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه 13 آبان ۱۳۸۹/۰۸/۱۲ )
روز 13 آبان را ملت ما و مسئولین ما نامگذاری کردند: روز مبارزهی با استکبار جهانی. مبارزه یک امر مهم و پیچیده است. با هر پدیدهای یک جور میشود مبارزه کرد. با دشمنی که در مرزها به کشور حمله میکند، یک جور باید مبارزه کرد؛ با دشمنی که شیوههای امنیتی را به کار میبرد، یک جور باید مبارزه کرد؛ با دشمنی که اساس یک ملت را، یک جامعه و یک کشور را تهدید میکند و از بنِ دندان با یک ملت دشمنی میورزد و انواع روشها را به کار میبرد هم یک جور باید مبارزه کرد. یک مبارزهی صحیح، منطقی و معقول و در عین حال قاطع، احتیاج دارد به چند چیز:
یکی انگیزهی برخاسته از ایمان است. با دستور نمیشود ملتی را، جوانانی را وادار کرد به ایستادگیِ در یک میدان دشوار. باید انگیزه از دل بجوشد؛ آن هم انگیزهی ناشی از ایمان. این در جوانهای ما امروز به حد کافی وجود دارد؛ من با اطلاع عرض میکنم، با آشنائی با نسل جوانمان و قشر جوانمان عرض میکنم: امروز جوانهای ما از آن روزی که در سال 57، رژیم پهلوی - رژیم دستنشاندهی آمریکا - به جوانان ما تو همین خیابانها حمله کرد و خون آنها را ریخت، انگیزهیشان بیشتر است و کمتر نیست( بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه سیزدهم آبان۱۳۸۸/۰۸/۱۲ )
دوشنبه اول مهر ماه 1392 مصادف است با آغاز سال تحصیلی مدارس. به همین مناسبت به بیان قسمتی از توصیه های مقام معظم رهبری درباره دانش اموزان به معلمان گرامی می پردازیم:
آنچه که به معلم ارزش میدهد، چند چیز است؛ یکی از اینها عبارت است از اینکه مادهی خامی که در دست معلم است و با کار خود و تلاش خود میخواهد او را به محصول نهائی برساند، یک مادهی بیجان نیست؛ انسان است. این خیلی مهم است. یک وقت انسان یک مادهی جامد را با تلاش خود، ابتکار خود، عرق ریختن و ساعتها صرف کردن، تبدیل میکند به یک محصول مطلوب؛ که به جای خود ارزشمند است. یک وقت این مادهای که دست ماست، یک موجود انسانی است، با استعدادهایش، با عواطفش، با احساساتش، با ظرفیتهای فراوانی که در یک انسان وجود دارد. این نوجوان ممکن است فردا کسی مثل امام بزرگوار ما بشود، ممکن است یک مصلح اجتماعی بشود، ممکن است یک دانشمند برجسته بشود، ممکن است یک انسان صالح و والا بشود. همهی این استعدادها در مجموعهی نوجوانان و کودکانی که در اختیار معلم قرار میگیرند، وجود دارد. ما میخواهیم این استعداد را به فعلیت برسانیم؛ ببینید چقدر این کار مهم است. بیشتر خطابم به عامهی مردم ماست، به قشرهای مختلف جامعهی ماست؛ قدر معلم را بدانند، منزلت معلم را بشناسند. (بیانات در دیدار جمعی از معلمان سراسر کشور به مناسبت هفتهی معلم13/2/91)
در مرداد ماه سال جاری(1392شمسی)مناسبتهای گوناگونی وجود دارد ازجمله :
19 مرداد ماه عید سعید فطر
26مرداد ماه سالروز بازگشت ازادگان
لذا به بیان گزیده هایی از بیانات مقام معظم رهبری در این مناسبتها در سال های گذشته می پردازیم:
19 مرداد ماه عید سعید فطر
یک گام به سمت خدا بردارید، خدای متعال شما را به خود نزدیک میکند. آن کسانی که به حقیقت، به معنویت، به خدا و به دین پشت کردهاند، خدای متعال از روی رأفت و رحمت، آنها را دعوت میکند و فرا میخواند؛ این لطف و رحمت الهی است. جوانهای عزیزمان نورانیتهائی را که در این ماه به دست آوردند، انشاءاللّه برای خود حفظ کنند؛ این ذخیره را برای تمام طول عمر و لااقل برای این یک سال تا عید فطر آینده و تا ماه رمضان آینده، برای خود نگه دارند. انس با قرآن را، توجه به خدا را، ذکر را، حضور در صحنههائی که خدای متعال دوست میدارد بندگانش در آن صحنهها حضور پیدا کنند - چهصحنههای مربوط به درون خود ما، چه آنچه که مربوط به گسترهی دنیای اسلام و جامعهی ما و امت اسلامی است - برای خود نگه داریم، حفظ کنیم؛ و خدای متعال هم برکت خواهد داد.( خطبههای نماز عید فطر 1433 هجری قمری ۱۳۹۱/۰۵/۲۹ - )
26مرداد ماه سالروز بازگشت ازادگان
من همینجا عرض بکنم که انصافاً در طول این بیست و دو سالی که از بازگشت اسیران عزیز ما و آزادگان بلندآوازهی ما میگذرد، کمکاری صورت گرفته. ما باید چندین برابرِ آنچه که تاکنون کتاب نوشته شده است، در این خصوص کتاب داشته باشیم. ما باید فیلمهای هنری برجستهای از وضع آزادگانمان در اردوگاهها و زندانها داشته باشیم. شما ببینید غربیها و مؤسسات بزرگ فیلمسازی چقدر راجع به ماجراهای اسارتهائی که در جنگ دوم یا جنگ اول داشتند، فیلم تهیه کردند؛ فیلمهای خوب، فیلمهای برجسته؛ در حالی که آنچه در آن فیلمها وجود دارد، نشاندهندهی روحیات مادی آن اسیرانی است که گرفتار شده بودند؛ که در زندگی آنها، در حرفهای آنها، در معاملات آنها به چشممیخورد. همچنان که شنیدم مأمور صلیب سرخ به آزادگان ما در دوران اسارت میگفته است که ما وقتی به اردوگاههای اسیران جنگ در کشورهای دیگر میرویم، سرخوردگی و افسردگی و خودزنی و خودکشی و اینها مشاهده میکنیم؛ چرا شما ندارید؟ او باید این سؤال را میکرد. جوابش معلوم است: وقتی دل با معنویت آشنا نبود، با خدا آشنا نبود، نتیجهاش همان است. وقتی دل با خدا آشنا بود، وقتی احساس ارتباط کرد، وقتی احساس اعتماد کرد، وقتی خود را تنها ندید، وقتی در درون سلولهای تنگ و شکنجهبار، بهشت معنوی را با خود مشاهده کرد - آنچنان که در بیانات این عزیزان بود و در خاطراتی که نوشته شده، هست - دیگر افسردگی جائی ندارد، سرخوردگی جائی ندارد، خودکشی معنا ندارد. این یک بخش از قضیه است، که ما باید از ذرهذرهی این بحر عمیق و وسیع - که زندگی آزادگان است - بیشتر از این مطلع باشیم، که مطلع نیستیم. (بیانات در دیدار جمعی از آزادگان ۱۳۹۱/۰۵/۲۵ - )
منبع:www.leader.ir
با توجه به مناسبت نیمه شعبان که در تیر ماه 1392 قرار گرفته ، به بیان سخنانی از مقام معظم رهبری در ارتباط با مهدویت و میلاد حضرت قائم(عج) که در سالهای گذشته ایراد فرموده اند می پردازیم:
سوم تیر ماه :ولادت حضرت قائم
اما مسئلهی مهدویت که این روزها به مناسبت نزدیکی نیمهی شعبان و عید بزرگ اسلامی - بلکه بشری - با طرح این مسئله تناسب دارد، همین قدر باید عرض کنیم که مسئلهی مهدویت در شمار چند مسئلهی اصلی در چرخه و حلقهی معارف عالیهی دینی است؛ مثل مسئلهی نبوت مثلاً، اهمیت مسئلهی مهدویت را در این حد باید دانست. چرا؟ چون آن چیزی که مهدویت مبشر آن هست، همان چیزی است که همهی انبیاء، همهی بعثتها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته و پرداختهی بر اساس عدالت و با استفادهی از همهی ظرفیتهائی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ یک چنین دورانی است دیگر، دوران ظهور حضرت مهدی (سلام اللَّه علیه و عجّل اللَّه تعالی فرجه). دوران جامعهی توحیدی است، دوران حاکمیت توحید است، دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست و دوران استقرار عدل به معنای کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیاء برای این آمدند.( بیانات در جمع اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت(۱۳۹۰/۰۴/۱۸)
آنچه که در باب این میلاد مبارک به طور دائم باید مورد توجه باشد، این است که امام زمان علیه سلاماللَّه، رمز عدالت و مظهر قسط الهی در روی زمین است. به همین جهت است که همهی بشریت، به شکلی انتظار ظهور آن حضرت را میکشند. البته مسلمانان به صورت مشخص، این انتظار بزرگ را معلوم و تحدید کردند و شیعیان نسبت به شخصی که این لباس بر قامت او دوخته شده است، آگاهیهای روشن و مشخص کنندهای هم دارند. لذاست که موضوع امام زمان عج اللَّه تعالی فرجه الشریف، با این دید، نه مخصوص شیعه و نه حتی مخصوص مسلمین است. بلکه انتظاری در دل همهی قشرهای بشر و ملتهای عالم است. امیدی است در دل بنیآدم؛ که تاریخ بشریت به سمت صلاح حرکت میکند. این امید، به بازوان قوت میبخشد، به دلها نور میدهد و معلوم میکند که هر حرکت عدالتخواهانهای، در جهت قانون و گردش طبیعی این عالم و تاریخ بشر است. به همین خاطر است که وقتی ملت ما، قبل از پیروزی انقلاب به مبارزات مشغول بودند، احساسشان این بود که در جهت پیشرفت به سمت آرمان بشریت حرکت میکنند. بعد از پیروزی انقلاب هم احساس ملت ایران این است که هر حرکت و هر اقداممان؛ هر مبارزهای که کردیم و هر رنجی که تحمل نمودیم، در جهت مقصودی است که میان آحاد بشر و همهی اهل معرفت مشترک است. مقصود، استقرار عدالت، و هدف، رسیدن به عدل برای بشر است. و اسلام این عدل را تأمینمیکند. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مهمانان خارجی دهه فجر و قشرهای مختلف مردم درروز نیمه شعبان (۱۳۷۱/۱۱/۱۸ -)
با نگاهی به تقویم سال 1392 از جمله مناسبتهای خرداد ماه عباتند از :
3 خرداد آزاد سازی خرمشهر و ولادت حضرت علی (ع)
ارتحال امام خمینی (ره)
اینک به بیان سخنانی از مقام معظم رهبری در این مناسبتها در سالهای گذشته می پردازیم :
3 خرداد ماه ازاد سازی خرمشهر:
انشاءالله خاطرهی این روز تاریخی و فراموشنشدنی، همواره بر شما برادران عزیز و دلاوران صحنهی نبرد، گرامی باد.
وقتی انقلاب اسلامی عزیز پیروز شد، خیلیها در دنیا تلاش کردند آن را جدی نگیرند و باور نکنند. یک دستگاه سیاسی و یک حکومت، آن وقتی حقیقی و جدی است، که بر دوش مردم خود و به نیروی ملت خویش متکی باشد و این نیرو بتواند در لحظهی نیاز، کارایی خودش را نشان بدهد. وقتی نیروهای متجاوز، مرزهای ما را شکستند و وارد شدند و ما هزاران کیلومتر مربع از میهن عزیزمان را زیر پای بیگانگان دیدیم، دشمنان ما شاد شدند. این نظریه که انقلاب و تشکیلات مردمی عظیمی که در برابر نظم سلطهی جهانی ایستاده، جدی و عمیق نیست، در ذهن دشمنان این انقلاب نیرو گرفت و آنها را امیدوار کرد و باز ما این امید را در حرفها و قیافهگرفتنها و اظهارات و مکاتبات و رفتوآمدهایشان دیدیم; اما وقتی "فتح المبین "اتفاق افتاد و در چند روز، یک پیروزی بزرگ در آن صحنهی به آن عظمت، به دست نیروهای همین ملت، به دست نیروهای مسلح همین کشور، به دست وفاداران صمیمی انقلاب ـ یعنی شماها ـ پدید آمد، ارکان تفکر استکباری دنیا متزلزل شد. و وقتی در فاصلهی تقریبا بیست روز، عملیات "بیت المقدس" با آن وسعت و با آن عظمت و با آن ضربهی قاطع بر دشمن آغاز شد و بالاخره خرمشهر به میهن اسلامی برگشت و هزاران نفر از متجاوزان به اسارت گرفتار شدند و جبههی دشمن متزلزل و درهم کوبیده شد، در حقیقت این پندار باطلی که دشمنان اسلام و انقلاب و ایران سعی میکردند آن را گسترش بدهند، بکلی منهدم شد و از بین رفت. پس، این یک مقطع برای انقلاب بود. (بیانات معظمله در مراسم اعطای نشان فتح به تعدادی از فرماندهان عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس (۱۳۶۹/۰۳/۰۳ -)
ولادت حضرت علی (ع):
وجود امیرالمؤمنین (علیهالصلاة و السلام)، از جهات متعدد و در شرایط گوناگون، برای همهی نسلهای بشر، یک درس جاودانه و فراموشنشدنی است; چه در عمل فردی و شخصی خود، چه در محراب عبادتش، چه در مناجاتش، چه در زهدش، چه در محو و غرق شدنش در یاد خدا، و چه در مبارزهاش با نفس و شیطان و انگیزههای نفسانی و مادی. این جملات از زبان امیرالمؤمنین، در فضای آفرینش و فضای زندگی انسان، همچنان پرطنین است: "یا دنیا ... غری غیری": ای جلوههایدنیا، ای زیباییهای پرجاذبه، ای هوسهایی که قویترین انسانها را به دام خود میکشید، بروید کس دیگری غیر علی را فریب بدهید; علی بزرگتر و بالاتر و قویتر از این حرفهاست. بنابراین، یکایک انسانهای بیدار، در لحظهلحظهی زندگی امیرالمؤمنین و در ارتباطش با خدا و معنویت، درسهای فراموشنشدنی پیدا میکنند .( سخنرانی در دیدار اقشار مختلف مردم و مسؤولان و کارگزاران نظام، در سالروز میلاد حضرت علی(ع) (۱۳۶۹/۱۱/۱۰ -)
دربارهی مقام امیرالمؤمنین (علیهالصّلاة و السّلام)، زبانهای نوع بشر و قدرت تصویر و ترسیم انسانها، عاجز از ارائهی کُنه و حقیقت مطلبند؛ بلکه عاجز از تصور آن مقام شامخ و کُنه عظمت آن بزرگوارند. ما با قیاس به معلومات خودمان میتوانیم چیزی را بشناسیم و بفهمیم. امیرالمؤمنین (علیهالصّلاة و السّلام) از مقیاسهای ما خارج است. او را با ذرع و پیمانهیی که برای سنجیدن انسانها و فضیلتها و محسّنات و زیباییها در اختیار ماست، نمیشود سنجید و اندازه گرفت؛ او بالاتر از این حرفهاست. آنچه که ما میبینیم، درخشش آن بزرگوار است که به چشم هر انسانی - حتّی دشمنان و مخالفان - میآید؛ چه برسد به دوستداران و یا شیعیان؛ همچنان که از روات اهل سنتروایت شده که رسول خدا(صلّیاللَّه علیه و آله و سلّم) فرمود: «علیبنابیطالب یزهر فیالجنّة ککوکب الصّبح لاهل الدّنیا»؛ درخشش امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در بهشت، مثل درخشش ستارهی صبح برای مردم دنیاست؛ نور را میبینند، درخشش را میبینند؛ اما ابعاد و جزییات را نمیتوانند درک کنند و ببینند. سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم، در سالروز میلاد باسعادت حضرت علی (ع) (۱۳۷۰/۱۰/۲۹ -)
ارتحال امام خمینی (ره):
البته در این خانه که از زوایا و از هر اتاق آن، یادی از امام عظیمالشأن راحلمان داریم، جای خالی ایشان را مشاهده کردن، سخت است؛ ولی همانطور که فرمودید، این خاطرات، خاطراتی جاودانه و تمامنشدنی است. اینجا همان جایی است که اولین جرقههای این انقلاب عظیم زده شده و درخشیده است. فرمایشهای جاودانهی امام بزرگوارمان از این منزل به همهی دنیا فرستاده شده است. آن بزرگوار، سختترین امتحانها را در اینجا از سر گذراندند و در این خانه چگونگی استقامت در مقابل باطل و امید به حق را به دنیا یاد دادند.
روز دوم فروردین سال 42 مثل همین حالا در مقابل چشمم قرار دارد. بعد از قضایای مدرسهی فیضیه و آن حوادث کذایی، اولِ شب خودمان را با دوستان به اینجا رساندیم - چون همه از این خانه نگران بودند که چه خواهد شد - از آن درِ حیاط کوچک وارد شدیم و دیدیم که ایشان آن گوشهی حیاط ایستادهاند و مشغول اقامهی نماز مغرب و عشا هستند و جمعی هم با ایشان مشغول نمازند. آنچنان طمأنینهیی در وجود ایشان بود که هر اضطرابی را تمام میکرد؛ اصلاً کأنه هیچ حادثهیی اتفاق نیفتاده است؛ واقعاً مثل کوه استوار ایستاده بودند و مشغول نماز بودند؛ بعد هم از آن پلهها بالا آمدند و به اتاق دست چپ تشریف بردند و نشستند؛ طلبهها هم ریختند که بیانات ایشان را بشنوند. از جملهی حرفهای ایشان در آن روز - که عین شدت اختناق و تسلط دستگاه ستمگر بود - این بود که گفتند اینها خواهند رفت و شماها خواهید ماند و ما از این سختترش را هم دیدهایم؛ تحمل و ایستادگی کنید. این برای ما درس امید است. حقیقتاً استقامت ایشان در مقابل شداید و امیدشان به آینده این بود؛ و همین است که امروز هم میتواند ملت ما را پیش ببرد؛ یعنی امید به آینده و ایستادگی در مقابل مشکلات. ایشان درس عملی و عینیِ این را دادند و راهشان این راهبود.( بیانات به هنگام بازدید از منزل حضرت امام خمینی(ره) در قم (۱۳۷۰/۱۲/۰۱ -)
با نگاهی به روزشمار اردیبهشت ماه سال 92و مناسبتهای آن فرمایشاتی از مقام معظم رهبری مد ظله العالی با توجه به این مناسبتها، در ذیل بیان میگردد:
11 اردیبهشت ماه ولادت حضرت زهرا(س)
12 اردیبهشت ماه روز شهادت شهید مطهری و بزرگداشت مقام معلم
11 اردیبهشت ماه ولادت حضرت زهرا(س)
وقتی به صف اولیا و عباداللهالصالحین نگاه میکنید، قلههایی وجود دارد که نسبت آن قلهها به بقیهی انسانهای بزرگ عالم معنا، یک نسبت غیرقابل تصور و فوقالعاده عظیمی است. اختلاف، اختلاف فاحشی است. این قلهها، همان کسانی هستند که در تاریخ نبوتها هم هرجا شما چشم بدوزید، از هر طرف آنها را میبینید; مثل انبیای اولوالعزم و بزرگانی از این دست و در این حد. اما درمجموعهی این عظمتها و شکوهها و در بین این برجستهترینها که ذکرشان برای ما فقط لقلقهی لسان است و امثال من، دل و روح و جانشان، بسیار کوچکتر و خردتر و حقیرتر از آن است که بخواهند این معنویتها را درک کنند و همینطور از دور تصویری در ذهنشان دارند و آن را بر زبان میآورند ـ که باز این تصویر هم، از کلمات خودشان است چند نمونهی بسیار نادر وجود دارد که از حد توصیف و بیانبالاترند و یکی از اینها، فاطمهی زهرا (سلامالله علیها) است. فقط با پیامبر و با امیرالمؤمنین میشود او را مقایسه کرد.
در مقام تنزل وجود، آنجایی که عظمتهای ملکوتی به واقعیتهای عالم جسم و ملک میپیوندد و این قالبهای بشری، حامل آن معنویتها و روحها میشود; آنوقت، هر حرکت و هر اشاره و هر حرف از زبان آنها، برای ماها که عقب هستیم، یک سرمشق نورانی میشود. این کافی نیست که ما بدانیم فاطمهی زهرا (سلامالله علیها) در چه اوجی و با چه عظمتی در این عالم بوده و در عالم معنا و ملکوت خواهد بود. البته دانستنش برای ما یک معرفت است و اگر معرفت روشنی گیر کسی بیاید ـ که آن هم جز در سایهی عمل به دست نمیآید ـ خیلی قیمت دار..( سخنرانی در دیدار مداحان اهلبیت(ع)، به مناسبت میلاد مبارک صدیقهی کبری فاطمهی زهرا(س) ۱۳۶۹/۱۰/۱۷)
12 اردیبهشت ماه روز شهادت شهید مطهری و بزرگداشت مقام معلم
باید روی افکار شهید مطهری، کار فکری بشود. یعنی جمعی اهل تحقیق و علاقهمند به کار علمی، بنشینند و نظرات و تفکرات شهید مطهری را در ابواب مختلف استخراج کنند. مثلا از مجموع آثار ایشان، نظر آن شهید را در باب وجود، در باب انسان، در باب اختیار، در باب عدالت، در باب تاریخ، در باب قضا و قدر، در باب عرفان و دربارهی موضوعات بیشمار و متنوعی که ایشان در مباحثشان مطرح کردهاند، استخراج کنند. اگر نظرات مختلفی در طول زمان داشتهاند، مثلا در یک دوره در مسألهیی، این نظر را داشته و سپس در چند سال بعد، نظر ایشان تغییر کرده، آن را در این کتاب مشخص کنند و روی آن کار نمایند. این، راه گسترش و پیشرفت و شکوفایی فکری جامعه بر مبنای آثار شهید مطهری است که امیدواریم این کار انجام بگیرد و در وضع کنونی، همهی قشرها مسؤولیت خودشان را در قبال این حرکت عظیمی که جامعهی ما به آن سرگرم است، پیدا کنند و آن را بخوبی انجام دهند.
(سخنرانی در دیدار گروهی از معلمان و فرهنگیان و جمعی از کارگران، در تقارن روز معلم و روز جهانی کارگرسال 1369)
در فرهنگ و آموزشهای اسلامی ملاحظه کردهاید که چهقدر به رعایت معلم توصیه شده، و شاگرد خودش را در مقابل معلم کوچک میشمارد و نسبت به او کوچکی میکند. این کوچکی مطلوب است؛ با اینکه میدانید در اسلام، هیچ انسانی نباید در مقابل انسان دیگری خود را کوچک و تحقیر بکند؛ اما این از موارد استثنایی است. کوچکی نسبت به والدین هم از موارد استثنایی است. انسان پیش والدین باید خودش را کوچک بکند؛ «و اخفض لهما جناح الذّل»(1): خودت را در مقابل پدر و مادرت ذلیل کن. در حالی که انسان مسلمان پیش هیچکس نباید ذلیل بشود، اما پدر و مادر مستثنا هستند؛ معلم هم همینطور است.
در روایات هست که وقتی با معلم حرکت میکنی، اگر شب تار است، تو جلوتر از معلم برو، تا اگر چالهیی در راه وجود دارد، تو بیفتی و معلمت سالم بماند. این، آن روح رفتار تکریمآمیز نسبت به معلم را نشان میدهد. اگر این روحیه در جامعه رواج پیدا کند و هر کسی احساس نماید که در مقابل معلم خود خاضع است، فضا برای معلمان، فضای مناسبی خواهد شد؛ و اگر معلمان در جامعه دلخوش بودند، تعلیم رایج خواهد گردید. تکریم، یعنی این. (سخنرانی در دیدار وزیر آموزش و پرورش و معلمان نمونهی سراسر کشور، به مناسبت روز معلم ۱۳۷۰/۰۲/۱۲)
با توجه به نزدیکی ایام نوروز قسمتی از بیانات امام خمینی (ره) درباره نوروز ذکر میگردد:
بسم الله الرحمن الرحیم
...نکته ای که می خواستم عرض کنم این است که در اعـیـادی کـه اسلام به ما عنایت فرموده است ، در همه آن اعیاد آنچه که انسان ملاحظه مـی کند همه اش ذکر و دعاست ، نماز است ، روزه است ، ذکر است ، دعاست و در این عید هم که عـیـد مـلی اسـت و اسـلامـی نـیـسـت لکـن اسلام هم مخالفتی با او ندارد باز می بینیم که در روایـتـی کـه وارد شـده ، از آداب امـروز روزه گـرفتن است ، از آداب امروز دعا کردن است ، نـمـاز خواندن است و این به ما می فهماند که ملتی بخواهد به راه راست برود و بخواهد اسـتـقـلال خـودش را، آزادی خـودش را بـخـواهـد حـفظ کند باید در عیدش و غیر عیدش تذکر داشـتـه باشد، ذکر خدا بکند، یاد خدا باشد، برای خدا باشد. حتی در عیدش دستور روزه اسـت ، دستور استحبابی ، روزه ای که باید انسان منقطع بشود از شهوات خودش و متوجه بـه خـدای تـبـارک و تعالی شود، و این دلیل بر این است که ما باید هر قدمی که برای پـیـروزی پـیـش مـی رویم ، هر قدمی که برای ساختن کشورمان پیش می رویم ، چند قدمی برای ساختن خودمان ، برای پیروزی بر نفس خودمان ، برای پیروزی بر شیطان باطنی خودمان قدم برداریممـن از خـدای تـبـارک و تعالی خواستارم که خداوند این ملت را و این جوان های عزیز ما را و ایـن شـهـدای مـا را و تـمام معلولین ما را، همه را غرق به رحمت خودش کند و ما را به هدایت خودش به راه راست هدایت بفرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله . (پیام نوروزی امام خمینی(ره)1/1/62-صحیفه نور)
با نگاهی به روزشمار اسفند ماه و مناسبتهای آن فرمایشاتی از مقام معظم رهبری مد ظله العالی با توجه به این مناسبتها، در ذیل بیان میگردد:
8 اسفند روز تعلیم و تربیت اسلامی
15 اسفند روز درختکاری
22 اسفند روز بزرگداشت شهدا
8 اسفند روز تعلیم و تربیت اسلامی
یک حرف، در زمینهی تحول در آموزش و پرورش است، که ما مکرر این را عرض کردیم در همین اجتماعاتی که با شما معلمین عزیز و مسئولین آموزش و پرورش تشکیل شده است، یا در جلساتی به مسئولین به طور خاص گفتهایم. خب، اصلاً دلیل این تحول چیست؟ آخر، بیخودی و بیدلیل که انسان یک چیزی را متحول نمیکند. چرا میخواهیم تحول ایجاد کنیم؟ دلیل سادهاش این است که نظام کنونی آموزش و پرورش ما توانائی لازم را برای تربیت نسلهای گوناگون ما نشان نداده است. علت هم در درجهی اول این است که این نظام و این تشکیلات، وارداتی است؛ برخاستهی از نیازهای درونی ما نیست. این، یکی از مشکلات بزرگ ماست. یک وقت تجربههای یک ملت، گذران تاریخیِ زندگی یک ملت، او را به این نتیجه میرساند که باید اینجور تعلیم کند، اینجور تربیت بدهد، اینجور خانه بسازد، اینجور مشی کند، اینجور مدیریت کند؛ این خوب است. انسان باید همیشه از تجارب دیگران هم استفاده کند. ما بدمان نمیآید و ننگمان نمیکند که از دیگران یاد بگیریم. آنچه که بد است، این است که ما بیائیم الگوهای ملتهای دیگر و فرهنگهای دیگر را به طور دربست در بین ملت و کشور خودمان پیاده کنیم و اقتضائات و شرائط و زمینهها را اصلاً در نظر نگیریم. از صد سال پیش، این در کشور ما اتفاق افتاده است. آن کسانی که نیت خوب داشتند و میخواستند کشور را پیش ببرند، اما نفهمیدند چه جور میشود این کشور را پیش برد - حالا آنهائی که مزدور سرویسهای جاسوسی و دولتهای بیگانه بودند، به کنار - فکر کردند باید بروند سر تا پا بشوند به شکل آن بیگانگان، که گفتند ما از سر تا قدم باید فرنگی شویم؛ هم گفتند، هم در نوشتههاشان هست؛ آنها این خطای بزرگ را کردند؛ از جمله آموزش و پرورش ما. خیلی چیزهای دیگر ما هم متأسفانه همین جور بود. اقتصاد ما، معماری ما، زندگی عرفی و فرهنگی ما و خیلی چیزهای دیگر ما به خاطر خیانت یا بدفهمی نخبگان سیاسی دورانهای طاغوت، به این بلا مبتلا شد. خب، الحمدللَّه انقلاب اسلامی آمد مسیر را عوض کرد. ما آمدیم به سمت خودجوشی، خوددانی و خودفهمی؛ لیکن هنوز بسیاری از بنیانها به همان حال سابق موجود است؛ از جمله همین مسئلهی آموزش و پرورش. ما باید از تجربههای دنیا - چه دنیای غرب، چه دنیای شرق؛ ملتهای گوناگون - حتماً استفاده کنیم برای کیفیت بخشیدن به الگوی خودمان. نیاز ما به تحول، از اینجاست.
این تحول باید بر اساس ایجاد یک الگوی مستقل ایرانی و برخاستهی از معنویات و نیاز این کشور باشد؛ یعنی در واقع برخاستهی از اسلام ناب، اسلامِ مورد اعتقاد ما باشد. ما بایستی یک چنین الگوئی به وجود بیاوریم. تحول باید ناظر به این باشد. هدف این الگوی جدید، این ترکیب و ساخت جدید برای آموزش و پرورش باید چه باشد؟ هدف، تربیت نیروی انسانیِ طراز جمهوری اسلامی است. اگر جمهوری اسلامی میخواهد پرچم اسلام را در دست بگیرد، میخواهد خودش به سعادت برسد، دنیا و آخرت خود را آباد کند - همچنان که قرآن به ما یاد میدهد که میتوان دنیا و آخرت را با هم آباد کرد و باید این کار انجام بگیرد - اگر میخواهد به ملتهای دیگر کمک برساند، که »کنتم خیر امّةاخرجت للنّاس«،(2) شاهد و مبشر ملتهای دیگر باشد، خب، طبیعتاً نیازهائی دارد: باید انسانهای شریف، دانا، با استعدادهای جوشان، دارای ابتکار، دارای اخلاق نیک انسانی، دارای شجاعت، قوّت خطرپذیری، ورود در میدانهای جدید، بدون هیچگونه عقدهی خودکمبینی یا خودبرتربینی، انسانهای دلدادهی به خدای متعال و متکی به قدرت الهی و دارای توکل کامل، انسانهای صبور، انسانهای بردبار و حلیم، انسانهای خوشبین و انسانهای امیدوار تربیت کنید. اسلام همهی اینها را به صورت بستهی کامل در اختیار همهی معتقدین و مؤمنین خود قرار داده. این بسته را باز کنیم، دانهدانه از این مواد استفاده کنیم، بهرهمند شویم، آنها را بچشیم و درون وجود خودمان ذخیره کنیم. خروجی آموزش و پرورش باید اینجور انسانی باشد. انسانهای تنگنظر، انسانهای بدبین، انسانهای ناامید، انسانهای افسرده، انسانهای بیتقوا، ناپرهیزگار و آلودهدامن نمیتوانند جوامع را پیش ببرند و ملتها را خوشبخت کنند؛ طبعاً نمیتوانند الگو هم باشند. تحول آموزش و پرورش ناظر به این است. (بیانات در دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور 14/2/90 )
15 اسفند روز درختکاری
روز درختکاری که در کشور معمول و باب شده، یکی از روزهای پربرکت در جمهوری اسلامی است؛ چون درخت و گیاه برای کشور، برای زندگی، برای مردم، برای تنفس، یک امر ضروری است. متأسفانه در طول سالهای متمادی، به مسئلهی درخت بیاعتنائی شده. البته حالا خوشبختانه مردم و مسئولین به درخت و به محیط زیست توجه نشان میدهند، لیکن به نظر میرسد که هرچه بیشتر بایستی در این زمینه کار کرد. به نظر من خود مردم هم مؤثرترین و مهمترین بخش از این کار را بر عهده دارند: حفظ جنگلها، حفظ مرتعها، حفظ زمینهای حاصلخیز و حفظ باغات.( بیانات در روز درختکاری15/12/90)
22 اسفند روز بزرگداشت شهدا
اگر در یک جمله بخواهیم مسئلهی شهادت و اهمیت آن را بیان کنیم، باید بگوئیم اعتقاد به شهادت، باور به عظمت شهیدان برای یک ملت، عمق معنوی شخصیت و هویت آن ملت است. چطور میشود که یک ملت در چشم مردم دنیا با عظمت شناخته شود؟ چطور میشود که یک ملت به جای اینکه از عوامل گوناگون سیاسی دنیا تأثیر بپذیرد، بر روی همهی حوادث دنیا اثر میگذارد؟ چطور یک ملتی به چنین مقامی دست پیدا میکند؟ چطور میشود که یک ملت بدون اینکه ابزارهای پیچیدهی نظامی داشته باشد و بدون اینکه امکانات تبلیغاتی وسیعی داشته باشد، آنچنان در دنیا و در میان ملتها اثر میگذارد که ملتها مجذوب او میشوند؟ شما نگاه کنید به همین استقبالی که مردم لبنان از رئیس جمهور ملت ایران انجام دادند. اینها چیز کوچکی نیست؛ اینها درخور مطالعه است، درخور تحلیل است. چطور میشود که رئیس جمهور یک ملتی در یک کشور دیگر، در میان یک ملت دیگر که با او هیچ نسبت خویشاوندی ندارند، اینجور مورد توجه قرار میگیرد؟ عظمت این ملت از کجا به دست آمد؟ پاسخ به همهی این سؤالات، توجه به اهمیت مسئلهی شهادت است. وقتی یک ملتی آحادش، جوانهایش، پدر مادرهایش، ایثار در راه خدا، فداکردن خود در راه هدف الهی را به عنوان یک ایمان پذیرفتند، این ملت یک عمق عظیم قدرت پیدا میکند؛ به طور طبیعی این ملت میشود مقتدر، میشود قوی، میشود یک ملت سرآمد؛ بدون اینکه سلاح داشته باشد، بدون اینکه ثروت فوقالعادهی نقدی در اختیارش باشد. (بیانات در دیدار خانوادههای شهدا، جانبازان قم 28/7/89)
با نگاهی به روزشمار بهمن ماه و مناسبتهای آن فرمایشاتی از مقام معظم رهبری مد ظله العالی با توجه به این مناسبتها، در ذیل بیان میگردد:
هفته وحدت
دهه فجر
بزرگداشت 19 بهمن ماه
هفته وحدت
بین ملتها باید تفاوت نباشد. وحدت اسلامی اولین اثرش باید این باشد که ملتها با هم احساس همدردی کنند؛ که وقتی یک ملتی خوشحال است، بقیه خوشحال باشند؛ وقتی غمگین است، بقیه غمگین بشوند؛ وقتی گرفتار است، بقیه در آن گرفتاری خود را سهیم بدانند؛ وقتی استنصار میکند، بقیه به نصرت او بشتابند و به سراغ او بروند. این، وظیفهی ماست. و این پیش خواهد رفت. این وعدهی الهی را ما قبول داریم، یقین داریم؛ معتقدیم که «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا».(6) و خدای متعال بلاشک به مردم مؤمن کمک خواهد کرد. (بیانات در دیدار شرکتکنندگان درکنفرانسوحدت اسلامی 1/12/89 )
امروز بیش از همه چیز، در امت اسلامی اتحاد لازم است. وحدت پیدا کنیم، حرفمان را یکی کنیم، دلمان را یکی کنیم؛ این وظیفهی یکایک کسانی است که در این امت بزرگ مسلمان قدرت تأثیرگذاری دارند. چه دولتها، چه روشنفکران، چه علما، چه فعالان گوناگون سیاسی و اجتماعی، هر کدامی در هر کشوری از کشورهای اسلامی هستند، وظیفه دارند امت اسلامی را بیدار کنند و این حقائق را به آنها بگویند؛ این وضعیت تلخ را که دشمنان اسلام به وجود آوردند، برای آنها روشن و تبیین کنند؛ آنها را دعوت کنند به اینکه درصدد انجام وظیفه بربیایند؛ این وظیفهی همهی ماست.
برادران عزیز! خواهران عزیز! از هر جا که هستید، با هر مذهبی که هستید، بدانید دشمنان اسلام ومسلمین امروز بیشترین تکیهشان بر روی ایجاد اختلاف و تفرقه است. میخواهند نگذارند دلها به هم نزدیک شود؛ چون میدانند اگر دستها در هم فشرده شد، دلها به هم نزدیک شد، امت اسلامی به فکر علاج مشکلات بزرگ خود بر خواهد آمد. منشأ بسیاری از این مشکلات - که یکی از آنها همین قضیهی فلسطین است، یکی از آنها همین قضیهی دولت جعلی صهیونیست است - قدرتمندان عالمند. دشمن میداند که متمرکز خواهیم شد و همهی امت اسلامی و همهی نیروها را در این راه به کار خواهیم برد تا با این تجاوز آشکاری که دارد صورت میگیرد، مقابله کنیم؛ لذا نمیگذارد دلها به هم نزدیک شود.( بیانات در دیدار به مناسبت ولادت حضرت رسول اعظم (ص) 13/12/88)
دهه فجر
ملت ایران با ایام مبارک دههی فجر است. در دههی فجر، آنچه که بر این حقیر و امثال این حقیر لازم است، دو تشکر است: اول، شکر الهی. با کمال خشوع، با کمال تواضع، جبههی شکر بر درگاه الهی میسائیم که این توفیق را نصیب ملت ایران کرد؛ این حرکت عظیم، این کار بزرگ، این نهضت تاریخساز، به دست ملت ایران و با رهبری امام بزرگوار انجام گرفت؛ نظام اسلامی تشکیل شد؛ حرکت ملت ایران به سمت خدا، به سمت اهداف الهی، به سمت ارزشهای الهی آغاز شد. هیچ نعمتی از این بالاتر نیست و شکر الهی بر این نعمت بزرگ همیشه لازم است و در ایام دههی فجر، لازمتر. تشکر دوم، تشکر از ملت ایران است؛ وفاداری کردند، جوانمردی بهخرج دادند، گذشت کردند، ایثار کردند، شجاعت نشان دادند، بصیرت بهخرج دادند؛ حضور دائمی خود را در طول این سی و سه سال آنچنان حفظ کردند که این نهال با همهی خطرها، با همهی مشکلات، روزبهروز تنومندتر شد، بارورتر شد، بالندهتر شد. امروز مثل همان شجرهی طیبهای که «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء»،در زمین زندگی بشریت ریشه دوانده است و ثمرات و آثار آن بهطور متواتر نائل و واصل میشود.(متن کامل خطبههای نماز جمعه تهران (14/11/90)
قدرت و خونسردی تمام، این منظره ی شگفت آور را نگاه می کند. ملت ما ثمرات عظیم انقلاب خودش را در دنیای اسلام، یکی یکی می بیند؛ به چشم، میوه دهی این نهال را می بیند، که بعد از این، بیشتر هم خواهد شد. ملت ایران راه خود را با قدرت پیش رفته است و به فضل الهی، به حول و قوه ی الهی، بعد از این هم با قدرت پیش خواهد رفت؛ و ما یکی پس از دیگری، ارتفاعات و قلل عزت و افتخار را فتح خواهیم کرد؛ نه با جنگ و خونریزی، بلکه با صبر و استقامت و اراده ی محکم و تدبیر لازم؛ همچنان که تا امروز پیش رفته ایم و قله های زیادی را فتح کرده ایم. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار پرسنل نیروی هوایی 18/11/84)
بزرگداشت 19 بهمن ماه
بزرگداشت نوزده بهمن که ما اصرار داریم هر سال این بزرگداشت صورت بگیرد و در این سالهای متمادی در چنین روزی ما با عزیزان نیروی هوائی دیدار کردیم و شنیدیم و گفتیم، فقط به منظور زنده نگهداشتن یک خاطره نیست - اگرچه خود زنده نگهداشتن خاطرات گرامی و باشکوه، یک ارزش است - آنچه برای ما مهم است، دو نکتهی دیگر است: یکی درس گرفتن و عبرت گرفتن از گذشته است. وقتی ما مثلاً خاطرهی نوزدهم بهمن را مرور میکنیم، یک درسی از این حادثه فرا میگیریم؛ آن درس، درس اقدام، ابتکار، ایستادگی، کار بهنگام و تأثیر آن در حرکت جامعه و کشور است؛ این یک عبرت شد. درست است که بدنهی ارتشِ دوران قبل از انقلاب، بدنهی طاغوتی نبود؛ سران طاغوتی بودند، بدنه جزو ملت بودند؛ این چیز روشنی است، برای ما از اول روشن بود، برای مردم هم در طولسالهای متمادی واضح و روشن شد؛ لیکن بروز این مردمی بودن، نقشآفرینی در عرصهی حرکت مردمی، یک چیز دیگر است. این نمیشد، مگر آن وقتی که از درون ارتش یک حرکتی که برجسته باشد، چشمنواز باشد، چشمگیر باشد، به وقوع بپیوندد؛ و نوزده بهمن این کار را انجام داد. بیانات در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش 19/11/90)
حتماً همه ی ما - هم من، هم شما - باید سپاسگزار باشیم از کسانی که روز 19 بهمن را با عمل خودشان - نه با زبان، نه با قرارداد - با اقدام خودشان، با عزم خودشان به وجود آوردند و ماندگار کردند. وقتی یک اقدامی، خالص، صحیح، متکی بر اندیشه ی درست و سرشار از اخلاص انجام میگیرد، خاصیت آن، ماندگاری است. خیلی از کارهای نمایشی را ما ممکن است انجام بدهیم؛ بعضی کارهای دستوری را ممکن است ما انجام بدهیم که در آن اخلاص کافی وجود نداشته باشد؛ گذشت زمان آنها را محو میکند، نابود میکند؛ لیکن قضیه ی 19 بهمن از این جمله نبود؛ از جمله ی حوادثی بود که از دل ایمان و اخلاص و عزم راسخ جوشید. در آن شرائط، درست است که تا پیروزی قطعی انقلاب چند روزی بیشتر نبود، اما هیچکس نمیتوانست پیش بینی کند که 19 بهمن، یک 22 بهمنی هم در پی خواهد داشت. پیش بینی قطعی نمیشد کرد؛ کار خطرناکی بود. عزم راسخ آن جوانان که جوانهائی بودند شبیه شما، این بود که آمدند ایمان خودشان، عزم خودشان، پیوستگی خودشان با ملت و درک و تشخیص صحیح خودشان از عمق حادثه ای را که داشت اتفاق می افتاد، با عمل خودشان نشان دادند. البته خطرناک هم بود، اما اقدام کردند و 19 بهمن ماندگار شد.
این حادثه، یک حادثه ی دفعی نبود. نیروی هوائی با این کار یک جوهره ای را از خودش نشان داد؛ این جوهره در جنگ هم آشکار شد؛ هم بخش آفندی، هم بخش پدافندی. در دفاع هشت ساله، در آن وقتی که ملت ایران احساس میکرد کأنّه حصارهای امنیت پیرامون او وجود ندارد و دشمنان بدون هیچ بیم و واهمه ای می آمدند و بمباران میکردند؛ تهاجم میکردند، نیروی هوائی آن جوهره را نشان داد. بهترین، اولین، درخشان ترین، آبروبخش ترین حرکات ارتش جمهوری اسلامی در آغاز جنگ تحمیلی، کارهای نیروی هوائی بود؛ این ادامه ی همان جوهره بود. و الان هم همین جور است. (بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوائی ارتش19/11/87)
با نگاهی به روزشمار دی ماه و مناسبتهای آن فرمایشاتی از مقام معظم رهبری مد ظله العالی با توجه به این مناسبتها، در ذیل بیان میگردد:
9 دی ماه روز بصیرت
19 دی ماه سالروز قیام مردم قم
9 دی ماه روز بصیرت
هر جائی که ما توانستیم درست بفهمیم، درست تشخیص بدهیم - یعنی همان بصیرت - و به دنبال آن احساس تکلیف کردیم، احساس تعهد و مسئولیت کردیم و وارد میدان شدیم، غلبه با ما بوده است؛ «فاذا دخلتموه فانّکم غالبون». وقتی با ایمان و با بصیرت وارد میدان مواجهه شدید، غلبه با شماست، شما برنده هستید؛ چرا؟ چون طرف مقابل شما ایمان ندارد، دین ندارد، انگیزهی عمیق معنوی ندارد. آن کسانی که عوامل میدانی او هستند، مزدورند، فریب خوردهاند؛ خود نقشهدارها و صحنهگردانها هم که مردمان بیایمانی هستند. وقتی با ایمان وارد میدان میشوید، شما برندهاید؛ این برای ملت ایران تجربه است.
در طول این سی و یکی دو سال، ملت ایران با این تجربه توانسته است کارهای بزرگی بکند؛ هم توانسته خود را از لحاظ معیارهای مادی بالا بکشد - همین پیشرفتهای علمی، همین پیشرفتهای فناوری، همین اشتغال دائم به کار در سرتاسر کشور، نشانههای پیشرفت مادی است - هم از لحاظ معنوی توانسته است خود را به یک سطح عالی و راقی برساند. ما آیات الهی را دیدیم، نشانههای کمک خدا را دیدیم. قبلها کمک الهی و پشتیبانی دست قدرت خداوند را فقط در کتابها میخواندیم؛ امروز در صحنه حس میکنیم، لمس میکنیم؛ همان طور که امام بزرگوار ما این را لمس کرده بود و به من فرمود. دل او قرص بود، چون دست قدرت الهی را میدید. (بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دی(۱۳۸۹ /۱۰/۱۹ )
مطمئن باشید که روز نهم دیِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزی شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونی - که شرائط غبارآلودگیِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی (علیه السّلام) را میبیند. این کارها کارهائی نیست که با ارادهی امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسی - که من بارها این را نقل کردهام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مردخدا.
در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ی الهی همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ی امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.
مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خدای متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. نوزده دیِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دیِ امسالِآحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونی فوقالعاده ی مردم حرکت عظیمی بود - از همین قبیل است، و قضایای گوناگونی که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد. (بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دی (۱۳۸۸/۱۰/۱۹ )
19 دی ماه سالروز قیام مردم قم
مسئله ی نوزدهم دی، صرفاً یک حادثه ی تاریخیِ گذرا نیست. اهمیت این حادثه از آنجاست که بخشی از ملت ایران - که مردم عزیز قم بودند - حادثه ای را پیش از وقوع آن حس کردند. حس بیداری و هوشیاری این مردم به کمک آنها آمد، تا یک جریان عظیمی را در کشور شروع کنند. قضیه ی اهانت به امام بزرگوار در یک روزنامه و به قلم یک مزدور دربار طاغوت، از نظر خیلی از مردم سطحی نگر و ظاهربین، آن روز چندان اهمیتی نداشت؛ عمق این قضیه و بخش پنهانی این توطئه را احساس نمیکردند؛ درک نمیکردند. وقتی یک توطئه ای را انسان احساس نکند، طبعاً عکس العملی هم در مقابل آن نشان نمیدهد. مردم قم، جوانان قم، احساس کردند؛ درک کردند؛ اهمیت حادثه را فهمیدند. این مهمترین بخش از این حادثه ای است که در تاریخ انقلاب ما اتفاق افتاد. اگر شما قمی ها آن درکی را که آن روز پیدا کردید، پیدا نمیکردید، به خیابانها نمی آمدید، دفاع نمیکردید، شهیدنمیدادید و آن رسوائیِ بی نظیر را برای دستگاه طاغوت به وجود نمی آوردید، معلوم نبود جریان مبارزات به این شکلی که اتفاق افتاد، اتفاق بیفتد و ادامه پیدا کند. نقطه ی شروع خیلی مهم است. و نقطه ی شروع یک چیز تصادفی نیست، ناشی از فهم کردن و درک کردن یک حادثه ای است که بسیاری از ابعاد آن پوشیده است؛ از چشمها پنهان است. این هنر را حادثه ی نوزده ی دی قم داشت و نشان داد که این درک صحیح را از قضیه ای که پیش آمده بود، دارد؛ توطئه را میفهمد؛ میداند که پشت سر این مقاله ای که علیه امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) در روزنامه درج شده است، چه چیزهائی باید اتفاق بیفتد و اتفاق می افتد. چون توطئه را فهمید، وادار به عکس العمل شد. دیدار مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی (۱۳۸۷/۱۰/۱۹)
در مورد خود شما مردم قم، حساسیت در بین دشمنان کشور و دشمنان انقلاب خیلی زیاد است. با قم و قمی و حوزهی علمیه و جوانهای قم و روحیات مردم قم اینها بشدت بدند، مخالفند؛ چرا؟ چون از قم سیلی خوردند. استکبار، جبههی ضد اسلام، جبههی ضد ملت ایران از قم سیلی خورده است. یکی از مواردی که سیلی خورده، همین نوزدهم دی است. مردم قم زودتر از دیگران احساس تکلیف کردند، اوضاع را شناختند، مسئولیت را حس کردند و به میدان آمدند؛ اینها خیلی مهم است. هم شناختن اوضاع مهم است - بصیرت میخواهد - هم احساس تکلیف کردن مهم است؛ روح تعهد و ایمان میخواهد که انسان احساس تکلیف کند. بعضی هستند، میبینند حوادث تکاندهنده را، میبینند نقشههای دشمن را؛ اما احساس تکلیف نمیکنند، تکان نمیخورند. بعضی هستند، میبینند که دشمن جبههآرائی کرده است. خوب، وقتی دشمن جبهه میآراید، باید ما هم در مقابل، احساس تکلیف کنیم؛ این لازمهی تعهد است، لازمهی ایمان است. بعضی این احساس را ندارند. البته در ملت عزیز ایران این روحیه بود، با حرکت اسلامی و نهضت اسلامی تقویت شد، ریشهدار شد و در انقلاب خودش را نشان داد؛ لیکن جاها مختلف بودند. قمیها جلو بودند. در نوزده دی احساس تکلیف کردند و آمدند توی میدان. خوب، میدان هم میدان آسانی نبود - میدان سختی بود - مواجههی با گلوله بود، مواجههی با سرکوب خشن دستگاه پلیس و امنیت رژیم طاغوت بود، به کسی رحم نمیکردند؛ اما قمیها آمدند داخل میدان. (بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دی(۱۳۸۹ /۱۰/۱۹ )
با نگاهی به روز نگار آذر ماه 1391،گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در مناسبتهای ذیل بیان میگردد:
هفته بسیج
7 آذر ماه روز نیروی دریایی
10 آذر ماه روز مجلس
16 اذر ماه روز دانشجو
هفته بسیج
بسیج سیاسی است، اما سیاستزده نیست، سیاسیکار نیست، جناحی نیست؛ بسیج مجاهد است، اما بیانضباط نیست، افراطی نیست؛ بسیج عمیقاً متدین و متعبد است، اما متحجر نیست، خرافی نیست؛ بسیج بابصیرت است، اما ازخودراضی نیست؛ بسیج اهل جذب است - گفتهایم جذب حداکثری - اما اهل تسامح در اصول نیست؛ بسیج غیور است، پاسدار خطوط فاصل است؛ بسیج طرفدار علم است، اما علمزده نیست؛ بسیج متخلق به اخلاق اسلامی است، اما ریاکار نیست؛ بسیج در کار آبادکردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست. این شد یک فرهنگ.فرهنگ بسیجی یعنی آن مجموعهی معرفتها و روشها و منشهائی که میتواند مجموعههای عظیمی را در ملت به وجود بیاورد که تضمینکنندهی حرکت مستقیم و پایدار اسلامی آن ملت باشند. این یک تفکر است؛ در ذهن هم نیست، در خارج و در عینیت وجود دارد. حرکت بسیجی، سرنوشت ایران را، بلکه سرنوشت فراتر از ایران را تغییر داد، تعیین کرد. از روز اول، بسیجیان امام ما در میدانهای گوناگون انقلاب تا پیروزی انقلاب و تا پس از انقلاب حرکتی کردند که ماندگار شد، الگو شد، یادگار ملت ایران در عرصهی تاریخ شد. امروز جوانان نیویورک و کالیفرنیا هم شعارهای مردم مصر و تونس را تکرار میکنند، از آنها الهام میگیرند؛ انکار هم نمیکنند. جوانان مصر و تونس هم از حزبالله و حماس و جهاد اسلامی الهام گرفتهاند و فرا گرفتهاند و پنهان نکردند. و معلم اول در عصر جدید، بسیجیِ امام بزرگوار ما بود؛ که همه از بسیجیِ امام بزرگوار فراگرفتند و از جانبازان و سربازان و فداکاران این انقلاب یاد گرفتند که چگونه میتوان اسطورههای قدرت مادی را شکست، چگونه میتوان به نام خدا بتها را شکست، چگونه میتوان ایستاد، چگونه میتوان مقاومت کرد(بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار نمونه ی بسیج سراسر کشور۱۳۹۰/۰۹/۰۶ )
7 آذر روز نیروی دریایی
در مورد مجموعهی نیروهای مسلح که خود یک خانوادهاند، توصیهی مؤکد من، مهربانی و همدلی و اتحادی است که بحمدالله امروز هم هست. ارتش، سپاه، بسیج، نیروی انتظامی؛ همهی شما فرزندان این خانواده و برادران یکدیگرید. در مورد خصوصِ نیروی دریائی که امروز شما جوانان دانشگاههای دیگر و جمع ما همه میهمانان نیروی دریائی در این دانشگاه هستیم، بخصوص تذکر میدهم که نیروی دریائی امروز در بسیاری از نقاط عالم و در کشور ما یک نیروی راهبردی است؛ به چشم یک نیروی راهبردی به نیروی دریائی باید نگریسته شود. سواحل جنوب شرقی کشور که در اختیار نیروی دریائی ارتش جمهوری اسلامی ایران است، مناطق بسیار مهمی است و ظرفیتهای بسیار خوبی برای پیشرفت است؛ به آنجاها اهتمام کنید و اهمیت بدهید. دریانوردیها را که امروز بحمدالله شکل پیشرفتهای نسبت به گذشته گرفته است، ادامه بدهید، به زیرسطحیها اهمیت بدهید و توجه کنید، امکانات و تجهیزات پدافندی شناورهای سطحی را در همه جا، بخصوص در دریاهای جنوب مورد توجه قرار بدهید. نیروی دریائی امروز بحمدالله ظرفیتهای خوبی دارد؛ بحمدالله فرماندهی خوبی هم دارد(. بیانات در دانشکده علوم دریایی نوشهر ۱۳۸۸/۰۷/۱۴ -)
10 آذر ماه روز مجلس
ما در همهی مسائل احتیاج داریم به قانونهای راهگشا. نمایندگان مجلس حقیقت را نگاه کنند، نیاز را بشناسند، بر طبق نیاز، درستْ آن درمان لازم را برای هر درد و هر شکایتی جلوی پای مسئولین بگذارند. قانون باید راهگشا باشد. قانونی که راهها را ببندد، کارها را مشکل کند، یا قابل اجرا نباشد، یا مشکلات فراوان درست کند، یا دچار تناقض باشد، فایده ندارد. صرف اینکه ما بنشینیم یک قانونی تهیه و تنظیم کنیم، کافی نیست؛ بدانیم که قانون بایستی راهگشا باشد، مدبرانه باشد.
تشکیل دولتها بر عهدهی مجالس است. در گزینشهاشان بدانند چه کسی را با چه نیازی، برای چه مقصودی، با چه مزایائی، با چه خصوصیاتی انتخاب میکنند. هم دقت کنند، هم انصاف داشته باشند. ما توصیه نمیکنیم به این که دقت بکنند، اگرچه گاهی اوقات این دقتها و موشکافیها به بیانصافیهائی منتهی بشود. دقت کنند، همراه با انصاف؛ هوشمندانه حرکت کنند، همراه با اخلاص. واقعاً آن چیزی که اساس قضیه است، اخلاص است. جناب آقای مهدوی در بیاناتشان اشاره کردند که نفوذ کلمهی امام و روْ شدن آن چیزی که امام طراحی کرده بودند، بیشتر به خاطر اخلاص امام بود. واقعاً همین جور بود؛ مرد بااخلاصی بود، وجودش سر تا پا اخلاص بود. ما اگر اخلاص داشته باشیم، کارهامان پیش میرود. هم مسئولین در قوهی مقننه، هم در قوهی قضائیه، هم در مناصب روحانی، هم در مناصب نظامی - در مناصب گوناگون - آن چیزی که لازم است، این است که ما تکلیف را بشناسیم و برای خاطر تکلیفمان کار را انجام بدهیم؛ ملاحظات دیگر را مخلوط نکنیم.(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ - )
16 آذر روز داشجو
الحمدللَّه تا امروز انقلاب خوب پیش رفته. همین طور که عرض کردم، ما از هدفها منحرف نشدیم، زاویه پیدا نکردیم؛ آن بلاهائی که سر آن انقلابهای عظیم و بزرگ آمد، سر انقلاب ما نیامد. حوادث گوناگونی که پیش آمد، همه جا انقلاب بر اینها فائق شد و با همان موازین خودش، توانست خودش را حفظ کند و تا امروز به تکامل هم برساند. انقلاب، کشور را هم پیش برده. این پیشرفتی که امروز شما در بخشهای مختلف کشور مشاهده میکنید - که من در صحبت با مسئولان نظام، دو سه روز پیش مختصری از آن را اشاره کردم - هیچ وقت در قرنهای اخیر در کشور سابقه نداشته. البته در گذشتهها و در تاریخ چرا؛ مواردی به حسب زمان، شبیه اینها بوده؛ اما در قرون اخیر سابقه نداشته. کشور را شما به اینجا رساندید. کشور باید پیش برود. ما هنوز در قدمهای اوّلیم، در آغاز راهیم. من گفتم؛ یکی از خاصیتهای بزرگ انقلاب، الگوسازی است. شما میتوانید این هدف را دنبال کنید که برای جوامع اسلامی یک الگو درست کنید؛ بگوئید آقا اینجوری میشود حرکت کرد، اینجوری میشود رسید؛ این ممکن است.
خب، تشکلهای دانشجوئی طبعاً نقش دارند. اولین توصیهای که من به مجموعهی تشکلهای دانشجوئی که در زمینههای مسائل دانشجوئی و کشور و انقلاب و همه چیز فکر میکنند، دارم، این است: شما وقتی نگاه میکنید به جبههی معارض، یعنی استکبار، جبههی ظلم، جبههی سرمایهدارهای کلان بینالمللی، کارتلها، تراستها و و و، به چشم یک جبهه به آنها نگاه کنید. یک جبههی بههمپیوستهای وجود دارد در مقابلهی با انقلاب اسلامی، که یک انقلاب معنوی و دینی و فرهنگی و اعتقادی است. وقتی به چشم یک جبههی بههمپیوسته به اینها نگاه کردید، خیلی از کارهای اینها معنای واقعی خودش را نشان میدهد. این مسئله، وظیفهی دانشجو یا تشکلهای دانشجوئی را مشخص میکند. (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان ۱۳۹۰/۰۵/۱۹)
با نگاهی به روزشمار آبان ماه و مناسبتهای آن فرمایشاتی از مقام معظم رهبری مد ظله العالی با توجه به این مناسبتها، در ذیل بیان میگردد:
پنجم آبان ماه 1391روز عید قربان
13 آبان ماه 1391روز عید غدیر
13 آبان ماه 1391 و بزرگداشت این روز
پنجم آبان ماه 1391روز عید قربان
اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. در عید قربان یک قدردانی بزرگ الهی نهفته است از پیامبر برگزیدهی حضرت حق، حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) که آن روز ایثار کرد. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. او در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار، در دوران پیری به او داده بود؛ که فرمود: «الحمد للَّه الّذی وهب لی علی الکبر اسماعیل و اسحاق» (1). خدای متعال این دو پسر را در دوران پیری، لابد بعد از یک عمر انتظار و اشتیاق، به این پدر داده بود؛ امید فرزند هم دیگر بعد از آن نداشت. سید شهیدان همهی عالم، حضرت اباعبداللَّهالحسین (علیه الصّلاة و السّلام) - که خود مظهر ایثار و مظهر شهادت است - در دعای شریف عرفه از این حادثه یاد میکند؛ «و ممسک یدی ابراهیم عن ذبح ابنه بعد کبر سنّه و فناء عمره»؛ این در دعای مبارک امام حسین در عرفه است(بیانات در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان 26/8/89)
13 آبان ماه1391روز عید غدیر
عید غدیر اگرچه شاخص فرقهی امامیهی شیعه است، ولی در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گستردهای که این حادثه دارد، این عید متعلق به همهی مسلمانان، بلکه با توضیحی که عرض خواهم کرد، متعلق به همهی کسانی است که برای بهروزی انسان دل میسوزانند.ما شیعیان این اعتقاد راسخ را که متکی به دلیل متقن و غیر قابل تردید است، دربارهی امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (علیهالسّلام) داریم. این حدیث متواتر - یعنی حدیث روز غدیر - را که همهی محدثین بزرگ اسلام، از شیعه و سنی نقل کردهاند، مستند این عقیدهی متقن میدانیم.پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطهی حساس، در مقابل چشم مردم، علیبنابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولی امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفی کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه».(1) این عطف به آیات متعددی است که ولایت پیغمبر از سوی خدای متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله»(2) و آیات متعدد دیگر. میفرماید: آن کسی که من ولی او هستم، این علی ولی اوست. هر معنائی که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر و معرفی پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است. در این خصوص، بزرگان بحث کردهاند. لازم نیست وارد بحثهای اعتقادی بشویم؛ این مسلّم است.علیبنابیطالب را آن روز همهی مردم از نزدیک آزموده بودند؛ کسی نبود که نسبت به این نصب امیرالمؤمنین دچار تردید شود. روشن بود که این مرد فداکارِ مخلصِ دارای مرتبهی عالی ایمان و تقوا، شایستهی یک چنین حرکتی از سوی پیغمبر اکرم و در واقع از سوی خدای متعال است. نصب امیرالمؤمنین، نصب نبوی نبود؛ نصب الهی بود؛ این شأن پروردگار بود که پیغمبر این را به مردم مؤمن ابلاغ کرد.( بیانات در جمع 110 هزار بسیجی در روز عید غدیر4/9/89)
عید غدیر را فرمودهاند: «عید اللَّه الاکبر»؛ از همهی اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همهی این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینهی هدایت، در زمینهی حکومت، در این حادثهی غدیر معیّن شده است. حرفی نیست که بر طبق توصیهی پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد - پیغمبر هم طبق بعضی از روایتها خبر داده بود که عمل نخواهد شد - اما مسئلهی غدیر، مسئلهی ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است. تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومیِ امت را معیّن کنند. اینی که پیغمبر اکرم حساسترین زمان را برای اعلام مسئلهی ولایتانتخاب کرد، این انتخابِ پیغمبر نبود، انتخابِ خدای متعال بود. (دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم در سالروز عید سعید غدیر 15/9/88)
13 آبان ماه و بزرگداشت این روز
امام عزیز ما، آن مرد یگانهی تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکائیها - که آن روز در ایران همهکاره بودند - ایستاد و به خاطر این اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائی، به وسیلهی مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد. در آن روز و در این تبعید، هیچ کس در کنار امام نبود. البته دلهای مردم با امام بود؛ اما امام را از خانهاش ربودند و در غربت کامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد - پانزده سال، زمان زیادی نیست؛ مثل برق میگذرد - فرزندان امام، یعنی جوانان انقلابی دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانهی جاسوسی آمریکا در تهران را تسخیر کردند؛ آمریکا را از ایران تبعید کردند. ببینید فعل و انفعال حرکت مردمیِ متکی به ارادهی الهی و قدرت الهی، چه کار میکند. امام در آن غربت در تبعید ایستاد، با کمال استقامت راه را دنبال کرد و مردم را کمکم و بمرور آورد وارد صحنه کرد. امام مردم را بیدار کرد؛ احساس استقلال و آرمانخواهیِ همراه با مجاهدتی که در آن هیچ خوف و ترسی وجود ندارد، در مردم زنده کرد. مردم به میدان آمدند و انقلاب پیروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ایران راندند؛ در 13 آبان، آمریکا را از ایران راندند. لذا امام فرمود: انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. این یک عبرت است. یعنی یک ملت وقتی در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگی و استقامت میکند، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همهی مانعهابرداشته شد. این مسئله، محال به نظر میآمد. حکومت سلطنتیِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتیبانی همهی قدرتهای مادی دنیا، از ایران برچیده شود؟ باورکردنی بود؟ اما ارادهی اسلامی و ایمانی ملت ایران به رهبری امام، این امر محال را ممکن کرد؛ این امر نشدنی، واقع شد. همه در مقابل چشمشان این را بوضوح دیدند و آن را لمس کردند. و از این بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانهی متکبرانهی آمریکا از بام ایران پائین کشیده شد؛ زیر پای جوانهای مؤمن ما لگدمال شد. این هم نشدنی به نظر میرسید. این هم یک کار ناممکن به نظر میرسید. تحلیل میکردند، میگفتند، مینوشتند که ایران اسلامی چون در مقابل آمریکا ایستاده است، پس قطعاً شکست میخورد و مجبور به عقبنشینی میشود. تحلیلهای مادی این را میگفت، این را نشان میداد. خیلی از روشنفکرنمایان ما که خود را اهل تحلیل سیاسی و زیر و رو کردن حوادث و استنتاج از حوادث میدانستند، اینجور تحلیل میکردند. اما بعکس شد؛ اسلام پیروز شد، جمهوری اسلامی پیروز شد، آمریکا مجبور به عقبنشینی شد. (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت 13 آبان 11/8/90)
سیزده آبان، اینجا شد نماد دو حقیقت بزرگ، دو حقیقت بسیار حساس و خطیر: یکی طمعورزی آمریکائیها؛ که اگر یک ملت از حق خود، از شرف خود دفاع نکند، استبداد و استکبار تا اینجا پیش میآیند که یک قانون ظالمانهای مثل کاپیتولاسیون را بر این ملت تحمیل میکنند. هدف سلطههای استکباری این است..... دومین مطلبی که سیزده آبان نماد آن محسوب میشود، فریاد رسای امام بزرگوار ماست. آن فریاد، سالمترین و پاکیزهترین فریادها بود که از پاکترین حلقومها بیرون آمد.خیلیها ممکن است گوشه و کنار یک حرفی بزنند، یک چیزی بگویند، یک اعتراضی بکنند؛ لیکن حلقومی که فریاد سیزده آبان را در سال 43 در عالم منتشر کرد، پاکیزهترین حلقومها بود. (بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه 13 آبان 12/8/89)
روز 13 آبان را ملت ما و مسئولین ما نامگذاری کردند: روز مبارزهی با استکبار جهانی. مبارزه یک امر مهم و پیچیده است. با هر پدیدهای یک جور میشود مبارزه کرد. با دشمنی که در مرزها به کشور حمله میکند، یک جور باید مبارزه کرد؛ با دشمنی که شیوههای امنیتی را به کار میبرد، یک جور باید مبارزه کرد؛ با دشمنی که اساس یک ملت را، یک جامعه و یک کشور را تهدید میکند و از بنِ دندان با یک ملت دشمنی میورزد و انواع روشها را به کار میبرد هم یک جور باید مبارزه کرد..( بیانات در دیدار دانشآموزان در آستانه سیزدهم آبان1/8/88)
با نگاهی به روزشمار مهر ماه و مناسبتهای آن فرمایشاتی از مقام معظم رهبری مد ظله العالی با توجه به این مناسبتها، در ذیل بیان میگردد:
اول مهر شروع سال تحصیلی در اغلب مراکز علمی کشور
اعزام حجاج ایرانی به عربستان در مهر ماه 91
5 مهر ماه شکست حصر آبادان
13مهر ماه روز نیروی انتظامی
اول مهر شروع سال تحصیلی در اغلب مراکز علمی کشور
اساتید باید یکی از اهتمامهایشان شاگردپروری باشد. ارزش استاد، اعتبار استاد در بیرون، به شاگردانِ اوست. در حوزه های علمیه ی ما هم همینطور است. آن استاد، آن فقیه یا اصولی یا حکیمی ارزش بیشتری در چشمها دارد که آثار وجودی او به شکل شاگردان و تلامذه ی برجسته یاو، خودش را نشان بدهد. شاگردپروری کنید. این افرادی که می آیند در کلاسهای درس شما - چه در دوره های کارشناسی، چه در دوره های تحصیلات تکمیلی - می نشینند و شما با اینها به عنوان استاد مواجه میشوید، اینها را نباید به حساب یک مستمعِ یک سخنرانی، یک منبر به حساب آورد؛ نه، باید مثل مصنوعی که اینها را میخواهید با دست خودتان بسازید، با اینها برخورد کنید. البته استعدادها یکسان نیست، شوقها یکسان نیست، زمینه ها و فضاهای گوناگون یکسان نیست؛ اما این هدف برای اساتید، به نظر من یک هدف جدی باید باشد. نگاه کنید ببینید چقدر شاگرد پرورش دادید. شاگرد فقط آن کسی نیست که سر کلاس حاضر میشود؛ آنی است که به وسیله ی شما ساخته میشود و تحویل داده میشود به دنیای علم به عنوان یک نیروی کارآمد و علمی(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۱۳۸۶/۰۷/۰۹ )
اعزام حجاج ایرانی به عربستان در مهر ماه 91
این حادثهی بزرگ - یعنی حادثهی حج - که هر سال از سوی امت اسلامی تکرار میشود، یکی از آن رموز اساسی اسلام است. در روایت است که حق حج این است که شما بدانید «انّه وفادة الی ربّک»؛(١) وارد شدن بر خدا، میهمان شدن برای خداست. خب، معلوم است که میهمانیِ مرکز عظمت و مرکز قدرت و مرکز جمال و مرکز کرم چقدر اهمیت و ارزش دارد. همهی ملتهای مسلمان از دور و نزدیک همت میکنند، تلاش میکنند تا هر سال خود را به این میهمانی بزرگ برسانند. عدهای این سعادت را، این توفیق را پیدا میکنند. خب، ما هم جزئی از امت اسلامی هستیم و گوشهای از کار را برعهده داریم. از این حرکت عظیم امت اسلام، بخشی هم متعلق به ما ایرانیهاست. همباید به فکر برگزاری باشکوه و پرمغز و پرمعنای این مراسم در سطح بینالملل اسلامی باشیم و برای آن برنامهریزی کنیم، هم باید به فکر بهرهبرداری شخص خودمان باشیم. شما که حاجی هستید و همهی حجاج محترم، هر کسی باید به فکر بهرهبرداری شخص خودش باشد. بنابراین هر دوی اینها باید در کنار هم ملاحظه شود. (بیانات در دیدار کارگزاران حج ۱۳۹۰/۰۷/۱۱ )
مهم این است که هر شخصی، هر مسئولی، هر فرد حجگزاری، خود را در مقابل این حرکت عظیمِ دستهجمعی دنیای اسلام و امت اسلامی مسئول بشناسد. اگر این حرکت عظیمِ یکپارچهی امت اسلامی، سالم، کامل و بیعیب تحقق پیدا کند، آثار و برکات آن در هر سالی، همهی دنیای اسلام را - بلکه به یک معنا، همهی بشریت را - منتفع و متنعم خواهد کرد(بیانات در دیدار کارگزاران حج۱۳۸۹/۰۷/۱۷)
13 مهر ماه روز نیروی انتظامی
نیروی انتظامی ما امروز با سالهای گذشته تفاوتهای زیادی کرده؛ با دوره ی طاغوت - که ما یادمان هست؛ شماها آن وقت در دنیا نبودید - از زمین تا آسمان تفاوت کرده. روزی بود که مسئولان انتظامی در این کشور غالباً جز ایجاد رعب و وحشت و دلخوری برای مردم، کاری نمیکردند؛ امروز نیروی انتظامی برای مردم است، در کنار مردم است، پشتیبان مردم است؛ مردم اعتماد پیدا کرده اند. شما وقتی در میدان هستید، کار خودتان را خوب انجام میدهید، آن چیزهائی را که مردم به عنوان مسائلشان در جامعه از لحاظ نظم و انضباط و امنیت مطرح است، وجهه ی همت قرار میدهید، مردم به شما اطمینان پیدا میکنند؛ احساس دلگرمی میکنند؛ به شما محبت میورزند؛ به شما افتخار میکنند.
در این برنامه های امنیت روانی و اخلاقی و اجتماعی که در این مدت نیروی انتظامی در مواجهه ی با اشرار و بقیه ی اخلالگران در امنیت روانی و اجتماعی جامعه اقدام کرد، مردم هرجا موفقیتی از شما سر زد و دیدند، احساس موفقیت برای خودشان کردند؛ احساس افتخار کردند(. هفدهمین دوره دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی۱۳۸۶/۰۸/۱۶ )
5 مهر ماه شکست حصر ابادان
جنگ ما، جنگ دفاعی بود. ملت ایران نشان نداد که مایل به تجاوز و تعرض است؛ و ملت ایران نشان داد آنجایی که پای دفاع از هویت ملی و آرمانهای عزیزتر از هویت ملی درمیان است، ایستادگی او، ایستادگیِ درس آموز است؛ ایستادگیِ معمولی نیست، ایستادگی ای است که میتواند برای ملتهای دیگر، به عنوان الگو و سرمشق به حساب بیاید؛ کما اینکه به حساب آمد؛ هم فلسطینیها به ما گفتند که ما از شما یاد گرفتیم؛ هم لبنانیها در طول این سالها مکرر به ما گفتند که ما از شما یاد گرفتیم؛ هم ملتهایی که نامسلمان بودند و مسلمان شدند یا مسلمان بودند و پیرو مکتب اهل بیت شدند، مکرر در مکرر از جاهای مختلف گفته اند که ما از جنگ شما، از دفاع شما و از ایستادگی شما، به صدق شما پی بردیم. حقیقتاً دوران دفاع مقدس، چنین دورانی بود و دفاع مقدس، حامل یک چنین مضمونی بود. حالا این بخشی از مقوله ی نگرش در دفاع مقدس و مضامین آن است.(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از رزمندگان، ایثارگران و فرماندهاندوران دفاع مقدس(۱۳۸۵/۰۷/۲۹ )
آنچه مردم از نیروی انتظامی متوقع هستند، چیست؟ مردم می خواهند نیروی انتظامی قوی و مقتدر باشد؛ هوشمند و پیچیده باشد؛ سالم و امین باشد؛ سریع و بهنگام باشد؛ مؤدب و اهل بیان و تفاهم با مردم باشد؛ این انتظارات مردم از نیروی انتظامی ماست. شما در بخشهای قابل توجهی این لیاقت و آمادگی را از خودتان نشان داده اید.
من می خواهم به یکایک شما جوانان عزیز و به استادان و راهنمایان شما و همچنین به یکایک عناصری که در این نیروی خدوم مشغول کار هستند، توصیه کنم که قدر این توفیق و این نعمت رابدانید که دارید در خدمت امنیت مردم - که یکی از بزرگترین نعمتهاست - تلاش می کنید؛ می آموزید و عمل می کنید.
امروز کشور ما بحمداللَّه یکی از امن ترین کشورهای دنیاست. سیاست قدرتهای مداخله گر در همه ی کشورها ایجاد ناامنی است؛ ناامنی سیاسی، ناامنی اخلاقی و فرهنگی. این سیاستی است که امروز و از دیرباز از سوی قدرتهای متجاوز و مداخله گر در همه جای دنیا اعمال می شود. آنها چه بخواهند، چه نخواهند، وجودشان و حضورشان موجب ناامنی است. شما ببینید امروز کجاست که نیروهای مداخله گر و فضولِ قدرتهای بزرگ حضور دارند و آن جا ناامنی نیست؟ هرجا که امتداد نفوذ قدرتهای مداخله گر جهانی است، در کشورهای گوناگون عالم، نشانه های ناامنی مدنی و فرهنگی و اخلاقی و عدم آرامش عمومی در آن جاها محسوس است. ملت ایران با قدرت، با عزم راسخ و با آشنایی با اوضاع جهان، تصمیم گرفته است که اراده ی خود را بر امور کشورش مانند حصاری مانع از نفوذ قدرتهای مداخله گر قرار دهد. همه ی بخشها در این زمینه فعال و پُرنشاطند، شما هم سهم خودتان را خوب می شناسید؛ آن را به بهترین وجه ایفا کنید و این نعمت را مغتنم بشمارید(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم فارغ التحصیلی و تحلیف دانشکده افسری نیروی انتظامی۱۳۸۳/۰۷/۱۵ )
نگاهی به روزشمار شهریور ماه :
2 شهریور ماه آغاز هفته دولت
این ذکر شهید رجایی و شهید باهنر - که این دو برادر عزیز، حقیقتاً مظهر علم و عمل بودند - در هفته ی دولت، یک امر مغتنمی است؛ یک چیز نمادین و باارزشی است. معنایش این است که ما - که مسئولین بخشهای مختلف کشور هستیم - در رفتار عمومی خودمان، نگاهمان به همان ارزشهایی باشد که برجستگی شخصیت این دو عزیز، به خاطر آن ارزشهاست. (دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت2/6/87)
به شما عزیزان هم بخصوص توصیه میکنم که از این توفیق خدمتی که در اختیار شما قرار گرفته، قدردانی کنید. این که انسان در جایگاهی قرار بگیرد که میتواند به مردم خدمت بکند و دست او باز است، خیلی قیمت دارد. این باز بودن دست انسان - در هر بخشی از بخشها - برای خدمت به ملت و خدمت به اهداف عالی ملت، خیلی چیز باارزشی است. ما قرنهای متمادی در انجام دادن کارهایی که تشخیص میدادیم خوب است و دلمان میخواست انجام بدهیم، بسط ید نداشتیم. امروز شما این بسط ید را دارید؛ این را قدر بدانید، خدای متعال را شکر کنید، افزایش این توفیق را از خدا بخواهید، و بخواهید که خدای متعال به شما توفیق بدهد که بتوانید هر چه بیشتر به مردم خدمت کنید و از این بسط ید استفاده کنید. (دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت2/6/87)
گفتمان عمومی دولت اینهاست؛ به طور خلاصه: زنده کردن و بازسازی برخی خصوصیات جوهری انقلاب و منطق امام؛ و مقابله ی با کسانی که میخواستند این ارزشها و این مفاهیم اساسی را منسوخ کنند، یا از بین ببرند، یا ادعا میکردند که منسوخ شده و از بین رفته؛ این چیز باارزشی است.(دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت2/6/87)
کار را برای خدا بکنید. نه اینکه چون مردم دوست دارند، این کار را بکنید؛ نه. اگر هدف این شد که دل مردم را به دست بیاوریم، ناکام خواهیم ماند. «لأقطعنّ امل کلّ ءامل غیری»؛ این حدیث قدسی است، که در ذهنم اینجور است که با سند معتبری از قول خدای متعال نقل شده که فرموده: من قطعاً امید آن کسی را که به غیر من امید ببندد، قطع خواهم کرد. ما باید امیدمان به خدا باشد، برای خدا کار کنیم؛ منتها میدانیم که کار برای خدا جاذبه دارد. این شعارها، شعارهای الهی است. اگر چنانچه این پایبندیها سست شود، اگر نسبت به این شعارها تقید و پایبندی کم شود، توفیقات الهی هم سلب خواهد شد. بسیاری از این موفقیتهائی که شما در میدان عمل دارید، و از اول انقلاب تا امروز هرچه که موفقیت بوده، به خاطر این است که توفیقات الهی شامل حال بوده و این کمکِ الهی است. اگر کار برای خدا نباشد، این موفقیتها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش و خدمت صادقانه و بدون توقع مزد و منت باید ادامه پیدا کند. این یک نکتهی اصلی است(بیانات در دیدار رئیسجمهوری و اعضای هیئت دولت 6/6/90)
31 شهریور ماه آغاز هفته دفاع مقدس
کار هنری در زمینه ی دفاع مقدس یکی از برترین کارهای هنری است. آن کسانی که در این رشته کار کردند، در این صراط حضور داشتند و آن را پیش ببرند، این رشته را مغتنم بشمرند. هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه ی زمانی نیست؛ گنجینه ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه گذاری کند. حادثه ی عظیم این هشت سال، مجموعه ای است از صفات والا، فرهنگهای پسندیده و برگزیده و ممتاز، عقاید و معارف والائی که ملت ما در طول تاریخ ارث برده یا استعدادش را در خودش حفظ کرده بوده، که با انقلاب اسلامی این استعدادها بروز کرد. یک گنجینه ای از همه ی اینهاست. شما که دفاع مقدس را روایت میکنید، بخصوص آنهائی که روایت هنری میکنند، در واقع آئینه ای هستید در مقابل یک مظهر جمال و جلال، که او را منعکس میکنید. آنچه که در دوران آن هشت سال از بروز خصلتهای والا و پسندیده ی انسانی، از شجاعت، از ایثار، از اخلاص، از صدق و صفا، از بروز تدبیرهائی که از یک جوان چنین تدابیری انتظار نمیرفت - این برجستگیهائی که در دوره ی هشت سال دفاع مقدس به وجود آمد - اتفاق افتاد، با هزینه های زیادی هم همراه بود. چقدر جان عزیز فدا شد، چقدر ثروت مال و ثروت وقت مصرف شد. شما امروز آنها را در واقع با کار هنری خودتان بازآفرینی میکنید. همان تأثیراتی را که آن حادثه میتوانست در یک نسل، در یک جامعه باقی بگذارد، شما با این نوشته ی خودتان، با این فیلم خودتان، با این کار هنری خودتان که بازآفرینی آن حادثه است، در مخاطب خودتان ایجاد میکنید. این خیلی کار بزرگی است، خیلی کار مهمی است؛ شما برای آن تابلوی پرشکوه و پر از ریزه کاری و ظرافت و زیبائی آئینه میشوید. خود این کار فرهنگی و کار هنری شما که روایت آن جهاد مقدس هست، جهاد است؛ زیرا سعی بر این بوده که آن مفاهیم والا به دست فراموشی سپرده بشود؛ برای این تلاش شده، کار شده. آن عزتی، اعتماد به نفسی، احساس اقتداری که از ناحیه ی معنویت رزمندگان ما و جامعه ی اسلامی ما احساس شد و توانست آن حادثه ی عجیب و شگفت انگیز - یعنی پیروزی در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن - را رقم بزند، آن خصوصیات، آن خصلتها، برای ملت ما، برای کشور ما، یکی از بزرگترین نیازهاست. اینها را بایستی نگه داریم و در مقابله ی با تلاشی که میشود برای به فراموشی سپردن آنها، مقاومت کنیم. کار شما روایت دفاع مقدس و همین مجاهدت بزرگ است(بیانات در دیدار فعالان عرصه هنر دفاع مقدس24/6/88)
جنگ، کار پیچیده ای است. مدیریت جنگ و فرماندهی جنگ، کار بسیار سنگین و پیچیده ای است. این کار را جوانهای نورس ما در بسیاری از بخشها انجام میدادند. این تدبیر، این حکمت، چیز بسیار شگفت آوری است؛ مظهر شکوفائی استعدادها و ظرفیتهاست. چقدر جوانهای کم سال رفتند در جبهه و توانستند در آنجا کارهای بزرگ از خودشان نشان بدهند. بعضی شهید شدند، بعضی هم جزو سرمایه های انقلاب بودند، بعدها کشور از اینها استفاده کرد. حقیقتاً این جوری بود که سپاه پاسداران یکی از مراکز صدور نیرو به همه جای کشور شده در طول این بیست و هفت هشت سال؛ به خاطر اینکه جنگ توانست از یک مجموعه ی جوان، مجموعه ای از عناصر کارآمد و بااستعداد درست کند و تحویل بدهد؛ چون استعدادها در اینها شکوفا شد. جنگ مظهر این ارزشهاست. اینها چیزهائی نیست که هیچ ملتی از اینها خود را بی نیاز بداند. بنابراین روای جنگ، در واقع دارد یک چنین ارزشهائی را روایت میکند؛ حکایت یک چنین خصال پسندیده و اوجهائی را دارد به مستمعین خودش نشان میدهد. (بیانات در دیدار فعالان عرصه هنر دفاع مقدس24/6/88)
این روزها، روزهای سالگرد آغاز جنگ تحمیلی است. هشت سال همهی قدرتهای نظامیِ دنیا دست به دست هم دادند علیه ایران. درست است که آمریکا و شوروی سابق، عملاً توی میدان جنگ، سرباز نفرستادند - آنها سرباز نمیفرستند، احتیاج به سرباز فرستادن نبود. بیچاره ملت عراق، اسیر دست اینها بودند - اما تجهیزات میفرستادند، نقشهی جنگی میدادند، تصویر فضائی از وضعیت عرصه برای صدام تهیه میکردند، پول براش میفرستادند، اعتبار سیاسی براش درست میکردند؛ هرچه از دستشان برمیآمد علیه انقلاب، علیه امام، علیه نظام، دروغ و شایعه و تبلیغات میساختند و پخش میکردند. همهی این کارها را کردند. نتیجه چه شد؟ امروز صدام کجاست؟ صدامی که آنها برای مقابلهی با ملت عزیز ایران و با انقلاب اسلامی و با امام بزرگوار پیش کرده بودند، اول بشدت ذلیل شد، بعد هم با نکبت مرد و از دنیا رفت؛ اما امام زنده است، انقلاب زنده است، فرزندان امام زندهاند، ملت امام زنده است. این یک تجربه است( بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگی 31/6/89)
نگاهی به روزشمار مردادماه:
20 مرداد 1391مصادف با 21 ماه مبارک رمضان و شهادت امام علی (ع)
27مرداد1391روزجهانی قدس
30 مرداد1391 عید سعید فطر
20 مرداد1391 مصادف با 21 ماه مبارک رمضان و شهادت امام علی (ع)
مسألهی فلسطین دارای برجستگی ویژهئی است . فلسطین مسألهی اول در میان همهیموضوعات مشترک کشورهای اسلامی است . مشخصات منحصر به فردی در این مسأله وجود دارد
اوّل : اینکه یک کشور مسلمان از ملت آن ، غصب و به بیگانگانی که از کشورهایگوناگون گردآوری شده و جامعهئی جعلی و موزائیکی تشکیل دادهاند ، سپرده شده است
دوم : آنکه این حادثهی بیسابقه در تاریخ ، با کشتار و جنایت و ظلم و اهانتمستمر انجام گرفته است .
سوم : آنکه قبلهی اوّل مسلمانان و بسیاری از مراکزمحترم دینی که در این کشور قرار دارد ، به تخریب و توهین و زوال تهدید شدهاست.
چهارم : آنکه این دولت و جامعهی جعلی در حساسترین نقطهی جهان اسلام، ازآغاز تا کنون ، نقش یک پایگاه نظامی و امنیتی و سیاسی را برای دولتهای استکباریبازی کرده و محور غرب استعماری که به علل گوناگون ، دشمن اتحاد و اعتلاء و پیشرفتکشورهای اسلامی است ، از آن همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده کرده است.
پنجم : آنکه صهیونیزم که خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعهیبشری است ، این جای پا را وسیلهئی و نقطهی اتکائی برای گسترش نفوذ و سلطهی خوددر جهان قرار داده است(بیانات در پنجمین اجلاس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین (۱۳۹۰/۰۷/۰۹).
با آشکار شدن ناتوانی دولتهای عرب همسایه با فلسطین ، به تدریج هستههایمقاومت سازمان یافته در غالب گروههای مسلح فلسطینی شکل گرفت و پس از چندی از گردآمدن آنها « سازمان آزادی بخش فلسطین » تشکیل یافت . این برق امیدی بود که خوشدرخشید ولی طولی نکشید که خاموش شد . این ناکامی را میتوان به علل متعددی منسوب کردولی علت اساسی ، دوری آنان از مردم و از عقیده و ایمان اسلامی آنان بود . ایدئولوژیچپ و یا صرفاً احساسات ناسیونالیستی آن چیزی نبود که مسألهی پیچیده و دشوار فلسطینبه آن نیاز داشت . آنچه میتوانست ملتی را به میدان مقاومت وارد کند و نیروئی شکستناپذیر از آنان فراهم آورد ، اسلام و جهاد و شهادت بود . آنها این را به درستی درکنکردند . من در ماههای اول انقلاب کبیر اسلامی که سران سازمان آزادی بخش روحیهیتازهئی یافته و به تهران مکرراً آمد و شد میکردند ، از یکی از ارکان آن سازمانپرسیدم : چرا پرچم اسلام را در مبارزهی به حق خود بلند نمیکنید . پاسخ او این بودکه در میان ما بعضی هم مسیحیاند . این شخص بعدها در یک کشور عربی به دستصهیونیستها ترور و کشته شد و انشاءالله مشمول مغفرت الهی قرار گرفته باشد ولی ایناستدلال او ناقص و نارسا بود . به گمان من یک مبارز مسیحی مؤمن در کنار یک جمعمجاهد فداکاری که خالصانه با ایمان به خدا و قیامت و با امید به کمک الهی میجنگد واز حمایت مادی و معنوی مردمش برخوردار است ، انگیزهی بیشتری برای مبارزه مییابد تادر کنار گروه بی ایمان و متکی به احساسات نا پایدار و دور از پشتیبانی وفادارانهیمردمی(بیانات در پنجمین اجلاس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین (۱۳۹۰/۰۷/۰۹)
نبود ایمان راسخ دینی و انقطاع از مردم ، به تدریج آنان را خنثی وبیتأثیر کرد. البته در میان آنان مردان شریف و پرانگیزهو غیور بودند ولی مجموعه وسازمان به راه دیگری رفت . انحراف آنان به مسألهی فلسطین ضربه زد و هنوز هم میزند . آنها هم مانند برخی دولتهای خائن عربی به آرمان مقاومت که تنها راه نجات فلسطینبوده و هست ، پشت کردند ، و البته نه فقط به فلسطین ، که به خود هم ضربهی سختیوارد کردند .(بیانات در پنجمین اجلاس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین (۱۳۹۰/۰۷/۰۹)
30 مرداد 1391مصادف با عید سعید فطر
محصولی اندوختید در اینماه مبارک، آن را حفظ کنید؛ با قرآن انس پیدا کردید. این را حفظ کنید؛ این انس راحفظ کنید. این نماز جماعت اول وقت را، نماز در مسجد را، نمازِ با حال و حضور رابرای خودتان در طول دوران سال نگه دارید و تا آنجایی که ممکن است، نگذارید اینعوامل مادی، این خار و خاشاک، این خاکسترهای مادی روی این گوهر بنشیند. ملتی که اینخصوصیات را در خود حفظ کند و این عروج معنوی و تکامل معنوی را در خود نگه دارد، اینملت در همهی میدانها - در میدان مادی، در میدان معنوی، در عزت، در اقتدار، درایجاد همهی سرمایههای ملی - موفق خواهد شد. و انشاءاللَّه این برای ملت ما پیشخواهد آمد.(خطبههای نماز عید سعید فطر (۱۳۸۹/۰۶/۱۹ (
امروز هم روز عید فطر است که در روایت «علل»: «فیکون یوم عید و یوماجتماع و یوم فطر و یوم زکاة و یوم رغبة و یوم تضرّع»،(4) هم عید است، هم روزاجتماع مردم است. امروز در سراسر دنیای اسلام مردم مسلمان عید میگیرند. این متوجهشدن دلها به یک نقطه در یک زمان، فرصت بزرگی برای امت اسلامی است. «یوم زکاة و یومرغبة»؛ روزی است که به خدای متعال رغبت نشان میدهید. «و یوم تضرّع»؛ روزی است کهانسان به خدا تضرع میکند. این عید، عید توجه است؛ عید معناست. امیدواریم که خداوندمتعال توفیق بدهد بتوانید - همهمان بتوانیم - امروز را که روز عید است و روز مبارکجمعه است، از فیوضات الهی استفاده کنیم.(خطبههای نماز عید سعید فطر (۱۳۸۹/۰۶/۱۹ )
نگاهی به روز شمارتیر ماه:
1 تیرماه:روز ولادت امام حسین (ع) و روزپاسدار
این معنا ـ معنای پاسداری ـ با همهی ابعاد آن، با همهی ابزارها و وسائل ممکن، در وجود مقدس سیدالشهداء (سلام الله علیه) متجسد است؛ نه اینکه دیگران نکردند یا نخواستند بکنند، بلکه به این معنا که خانهی پُرِ این حرکت در رفتار دوران دهسالهی امامت سیدالشهداء (سلام الله علیه) تحقق پیدا کرده است. تمام راههائی که میشود فرزند پیغمبر از آن راهها استفاده کند برای حفظ میراث عظیم اسلام ـ که میراث جد او و پدر او و پیروان راستین آنهاست ـ در زندگی سیدالشهداء محسوس است؛ از تبیین و انذار، از تحرک تبلیغاتی، از بیدار کردن و حساس کردن وجدانهای عناصر خاص ـ همین خواص که ما تعبیر میکنیم ـ در آن خطبهی منا، اینها همه در طول زندگی سیدالشهداء است. بعد هم ایستادگی در مقابل یک انحراف بزرگ با قصد مجاهدت با جان؛ نه اینکه امام حسین از سرنوشت این حرکت بیاطلاع بود؛ نه، اینها امام بودند. مسئلهی معرفت امام و علم امام و آگاهی وسیع امام بالاتر از این حرفهائی است که ماها در ذهنمان میگنجد؛ بلکه به معنای ترسیم یک دستورالعمل میایستد، تسلیم نمیشود، مردم را به یاری میطلبد، بعد هم وقتی یک عدهای پیدا میشوند ـ که همان اهل کوفه باشند ـ و اظهار میکنند که حاضرند در کنار آن بزرگوار در این راه قدم بگذارند، حضرت درخواست آنها را اجابت میکند و به طرف آنها میرود؛ بعد هم در میانهی راه پشیمان نمیشود. بیانات امام را که انسان نگاه میکند، میبیند حضرت عازم و جازم بوده است برای این که این کار را به پایان ببرد. اینکه در مقابلهی با حرکت انحرافی فوقالعاده خطرناک آن روز، امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) میایستد، این میشود یک درس، که خود آن بزرگوار هم همین را تکرار کردند؛ یعنی کار خودشان را به دستور اسلام مستند کردند: «انّ رسول الله قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلاّ لحرمات الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنّة رسولالله یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقاّ علی الله ان یدخله مدخله»؛(1) حضرت این را بیان کردند. یعنی من وظیفهام این است، کاری که دارم انجام میدهم، بایستی ابراز مخالفت کنم، باید در جادهی مخالفت و ایستادگی قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پیروزی بود، چه بهتر؛ اگر شهادت بود، باز هم چه بهتر. یعنی اینجوری امام حسین (علیه السّلام) حرکت کردند.
این شد ایثار کامل و اسلام را هم حفظ کرد. همین حرکت، اسلام را حفظ کرد. همین حرکت موجب شد که ارزشها در جامعه پایدار بشوند، بمانند. اگر این خطر را نمیپذیرفت، حرکت نمیکرد، اقدام نمیکرد، خونش ریخته نمیشد، آن فجایع عظیم برای حرم پیغمبر، دختر امیرالمؤمنین و فرزندان خاندان پیغمبر پیش نمیآمد، این واقعه در تاریخ نمیماند. این حادثهای که میتوانست جلوی آن انحراف عظیم را بگیرد، باید به همان عظمت آن انحراف در ذهن جامعه و تاریخ، شوک ایجاد میکرد و کرد. این فداکاری امام حسین است.
(بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران (۱۳۹۰/۰۴/۱۳ - )
7 تیر ماه:روز قوه قضاییه
وقتی به حادثه ی هفتم تیر نگاه می کنیم، معنای بزرگی در این واقعه ی تلخ وجود دارد، که با همه ی تلخی، آن معنا شیرین است؛ و آن عبارت است از زنده بودن، پویا بودن، بالنده بودن انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی. درست مصداق این آیه ی شریفه: «ألم تر کیف ضرب اللَّه مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کلّ حین بأذن ربها»؛ این یک مثال قرآنیِ الهی است که مصداق آن در زمان ما، انقلاب، نظام اسلامی و رهبری است و تجسمِ آن، امام بزرگوار ماست که اینها زنده اند؛ درخت بالندهای هستند که ریشه های آن سالم است، در معرض امتحانهای گوناگون قرار می گیرد، دچار مشکلات متعدد و گوناگونی می شود؛ اما بعد از برگ ریزان و بعد از یک خزان، باز طراوت بهارانه ی دیگری به سراغش می آید و میوه می دهد و برگ و بار نشان می دهد و زنده بودن خودش را به همه ثابت می کند. از اول انقلاب تا امروز، ما این قضایا را داشتیم؛ از ترور ناجوانمردانه ی شهید مطهری و بعد چهره های انقلاب؛ ترور آقای هاشمی رفسنجانی، حادثه ی هفتم تیر، حادثه ی شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی در یک روز، و حوادث گوناگون و ریز و درشت دیگر. در این بین، حضور نیروهای مخربِ با سلاح؛ چه سلاح سیاسی، چه سلاح نظامی علیه مردم، علیه انقلاب بود تا امروز، تا انتخابات بیست وهفت خرداد و سوم تیر. اینها همه نشانه هایی از سلامت این ریشه ی مقدس است که موجب می شود هر فشاری، هر برگ ریزانی، هر خزانی در سر راه آن پیش بیاید، نتواند عظمت و بالندگی این نهال و درخت مقدس را زیر سؤال ببرد. گاهی یک درخت سالم که ریشه هایش سالم و عمیق است، آتش می گیرد؛ اما بعد از آن که آتش فرو نشست، شما می بینید از لابلای کُنده های سوخته ی همین درخت، جوانه ی سبز سربلند می کند. چرا؟ چون ریشه، زنده است. گاهی می بینید کسانی به جان این درخت می افتند، شاخ و برگ آن را می زنند، به آن زخم می زنند؛ اما باز می بینید که در موسم خود شکوفه می دهد؛ میوه می دهد؛ برگ و بار می دهد. این، عبرت است. حادثه ی هفتم تیر یک چنین حادثه ای بود. در آن حادثه،این درخت را به خیال خودشان آتش زدند. در آن روز شخصیتی مثل شهید بهشتی و شخصیتهای برجسته ی دیگر، مدیران بزرگ و کارگزار در نظام نوپای اسلامی، را در یک مجلس به خاک و خون کشیدند؛ عدهای را شهید کردند؛ عدهای جانباز شدند؛ خانواده هایی داغدار شدند؛ دل ملت آتش گرفت - حادثه ی تلخی بود - اما آن حادثه نتوانست این نهال را از پا بیندازد، بلکه آن را پایدارتر هم کرد. عجیب این است که همین کسانی که امروز در دنیا پرچم ضد تروریسم به دست گرفته اند، آن روز وقتی این حادثه اتفاق افتاد، در اظهارات و در خبرها و در موضع گیری هایشان با لبخند تمسخرآمیزِ پیروزمندانه با ملت ایران روبه رو شدند؛ یعنی دیدید از بین رفتید(!) اما اشتباهشان خیلی زود معلوم شد. البته حوادث دیگر هم تا امروز همین طور بود. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه و خانواده های شهدای هفتم تیر (۱۳۸۴/۰۴/۰۷ - )
قوه ی قضائیه یعنی آن دستگاهی که بخش عظیمی از مقاصد نظام جمهوری اسلامی بستگی به کارآئی آن قوه و کارکرد آن دارد. مسئله ی عدالت، مسئله ی احقاق حق، مسئله ی قانونگرائی، ایستادگی در مقابل زورگو، متجاوز، سوءاستفاده چی، دادن احساس امنیت و آرامش و طمأنینه به مردم در زندگی، چیزهایی نیست که در نظام جمهوری اسلامی به چشمِ کم اهمیت بشود به آنها نگاه کرد. این وظائفی است که متوجه به قوه ی قضائیه است؛ قوه ی قضائیه متکفل و متعهدِ این کارهاست.
دادن امنیت به مردم یک پایه ی مهمش روی دوش قوه ی قضائیه است. چه امنیت اجتماعی، چه امنیت اقتصادی، چه امنیت اخلاقی، چه امنیت حیثیتی. درست است که دستگاههای گوناگونِ اجرائی هرکدام به نحوی در این کارها با قوه ی قضائیه شریکند - مثلاً در امنیت اجتماعی، دستگاههای انتظامی با قوه ی قضائیه شریکند و باید استقرار امنیت کنند - اما نقش قوه ی قضائیه در اینجا چیست؟ این است که آن کسی که متجاوز است، از سوی قوه ی قضائیه آنچنان با او برخورد شود که مایه ی عبرت شود. یا درست است که مسئولان استقرار امنیت اقتصادی غالباً در دستگاههای اجرائی اند - وزارتخانه های اقتصادی و دستگاههای پولی و بانکی - و اینها مسئولند؛ اما نقش قوه ی قضائیه این است که اگر در مجموعه ی این عملکردها و تعامل این دستگاهها با مردم، مفسد اقتصادی به وجود آمد، قوه ی قضائیه آنچنان با او برخورد کند که برخوردش موجب عبرت برای کسانی باشد که دستگاه اقتصادی را به فساد میکشانند. این، خود یک عامل مهم در ایجاد امنیت اقتصادی است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده ی شهدای هفتم تیر و مدیران و مسئولان قوه قضائیه (۱۳۸۶/۰۴/۰۷ - )
در باب حادثه ی هفت تیر آنچه که بیش از همه اهمیت دارد این است که در این حادثه عزیزترین و برجسته ترین عناصر انقلاب در معرض فداکاری قرار گرفتند و فدا شدند. شخصیتی مثل شهید بهشتی که یک عنصر بی نظیر، لااقل کم نظیر در مجموعه ی انقلاب بود، در خدمت انقلاب و در جهت انقلاب قربانی شد. آن تعداد از شخصیتها و نخبگان سیاسی و مدیران ارشد دستگاه ها، وزرا، نمایندگان مجلس، فعالان عرصه ی سیاست جمهوری اسلامی، که هر کدامی برای خودشان یک شخصیتی بودند - ما با بسیاری از اینها از نزدیک آشنا بودیم، با بعضی کار کرده بودیم - این خیلی مهم است که در این تراز، شخصیتهائی جانشان کف دستشان باشد و در معرض شهادت قرار بگیرند و در این راه قربانی بشوند. بالاخره یک کشور، یک نظام، یک تمدن، بدون فداکاری و قربانی دادن و خون دادن که به جائی نمیرسد؛ اینها پیشروان این راه بودند. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه ی قضائیه (۱۳۸۸/۰۴/۰۷ - )
نکته ی بعدی این است که این نظام اینقدر جواهر نخبه را به صحنه آورد و به پای انقلاب ریخت و اینها را از دست داد، اما نظام تکان نخورد. آنهائی که این ترورها را طراحی میکردند، قصدشان اشخاص نبود. در درجه ی اول قصدشان بی پایه کردن و تهی کردن و نخبه زدائی کردن از انقلاب بود، میخواستند انقلاب را با این ترورها، با این فقدانها به شکست بکشانند؛ اما اینجور نشد و عکس این شد. یعنی پایه ی اصلی نظام که عبارت است از ارتباط مردم و نظام، بیشتر شد. اینها همه عبرتهای انقلاب ماست. و به شما عرض بکنم امروز هم همین است. امروز هم اگر جانهائی خودشان را در معرض فداکاری و قربانی شدن برای نظام، برای خدا قرار بدهند و در این راه قربانی بشوند، این نظام مستحکمتر خواهد شد؛ ریشه های این نظام مثل همان شجره ی طیبه ای که در قرآن خدای متعال فرموده است، «أصلها ثابت و فرعها فی السّماء»، اینجور مستحکم است. دلهایمان را اینجور با مبانی و اصول و ارزشهای انقلاب پیوند بدهیم. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه ی قضائیه (۱۳۸۸/۰۴/۰۷ - )
خاصیت طبیعی شهادت، ایجاد برکت و تداوم و گشایش در حرکت به سمت تعالی و کمال است. اینکه خداوند متعال در قرآن شهید را زنده معرفی میکند و در عرف اسلامی و اصطلاح متشرعه به کشتهی راه خدا - شهید یعنی شاهد، ناظر و حاضر - این به این معناست که خون شهید ضایع نخواهد شد؛ شخصیت شهید که تبلور همان آرمانهای او و آرزوهای اوست، از میان مردم رخت بر نخواهد بست؛ این خاصیت شهادت است. آن کسانی که این حقیقت را از بن دندان درک کردهاند و تصدیق کردهاند، برای آنها کشته شدن در راه خدا به هیچ وجه ضایعه به حساب نمیآید؛ بلکه یک افتخار است، یک اقبال بزرگ است؛ آن را میخواهند، آن را از خدا میطلبند؛ آن را مثل یک حاجت بزرگ، در ذکر و مناجاتِ خودشان با خدا مطرح میکنند.
به گمان من، از جملهی برترینهای این راه، شهدای هفتم تیر بودند. بسیاری از اینها را ما از نزدیک میشناختیم؛ یا در جریان مبارزات، یا در جریان حوادث بعد از پیروزی انقلاب، اینها را آزموده بودیم، دیده بودیم، شناخته بودیم؛ حقیقتاً جان، بر کف دست داشتند و آمادهی شهادت بودند. اگر به آنها خبر میرسید که در این راه شهید خواهند شد، نه فقط مرعوب نمیشدند، خائف نمیشدند، بلکه خرسند میشدند؛ بشارتی بود برای آنها. در رأس همهی آنها هم، شهید بزرگوار و عزیز ما، شهید آیةاللَّه بهشتی بود؛ یک انسان معتقد، مؤمن، مخلص، صادق، جدی در کار؛ آنچه میگفت، معتقد بود؛ و به آنچه معتقد بود، در عمل ملتزم بود. خطر را هم میشناخت؛ میدانست میدان، میدان مین است. هر آنی، هر ساعتی بیم از دست دادن جان هست؛ لیکن در عین حال بیمحابا، با نگاه به هدف، در این راه پیش میرفت و نمیهراسید. یکی از خصوصیات این شهید عزیز این بود. منطقی بود، پایبند به اصول و مبانی بود؛ یک اصولگرای به معنای حقیقی کلمه محسوب میشد. بر سر اصول با کسی ملاحظه نمیکرد. ما میدیدیم؛ بعضیها سعی میکردند با حیله و ترفند و روشهای متعارف و معمول، او را جذب کنند یا از مواضع خود تنزل بدهند، او را وادار به مماشات کنند؛ لیکن او بر سر مواضع خود محکم ایستاده بود. شخصیتهای تاریخی و اثرگذار، اینجور شکل میگیرند؛ اینجور در جامعه ظهور میکنند و ماندگار میشوند؛ «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا»1. گفتن، آسان است؛ عمل کردن، دشوار است؛ استمرار عمل، بمراتب دشوارتر است. بعضی فقط میگویند؛ بعضی این گفته را در عمل هم نشان میدهند، اما نمیتوانند در مقابل حوادث عالم، در مقابل طوفانها، در مقابل تمسخرها، در مقابل طعنهزدنها، در مقابل دشمنیهای غیرمنصفانه طاقت بیاورند، لذا متوقف میشوند؛ بعضی به این اکتفاء هم نمیکنند که متوقف بشوند، عقبگرد میکنند؛ میبینید دیگر. (بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوهی قضائیه (۱۳۸۹/۰۴/۰۷ - )
15 تیر ماه :نیمه شعبان
یک نکته در باب مسئله ی مهدویت این است که شما در آثار اسلامی، در آثار شیعی می بینید که از انتظار ظهور حضرت مهدی تعبیر شده است به انتظار فرج. فرج یعنی چه؟ یعنی گشایش. کِی انسان انتظار فرج دارد؟ انتظار گشایش دارد؟ وقتی یک فروبستگی ای وجود داشته باشد، وقتی گرهی هست، وقتی مشکلی هست. در زمینه ی وجود مشکل، انسان احتیاج پیدا میکند به فرج؛ یعنی سرانگشتِ گره گشا؛ بازکننده ی عقده های فروبسته. این نکته ی مهمی است.
معنای انتظار فرج به عنوان عبارة أخرای انتظار ظهور، این است که مؤمنِ به اسلام، مؤمنِ به مذهب اهل بیت(علیهم السّلام) وضعیتی را که در دنیای واقعی وجود دارد، عقده و گره در زندگی بشر میشناسد. واقعِ قضیه هم همین است. منتظر است که این فروبستگیِ کار بشر، این گرفتاری عمومی انسانیت گشایش پیدا بکند. مسئله، مسئله ی گره در کار شخص من و شخص شما نیست. امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) برای اینکه فرج برای همه ی بشریت به وجود بیاورد، ظهور میکند که انسان را از فروبستگی نجات بدهد؛ جامعه ی بشریت را نجات بدهد؛ بلکه تاریخ آینده ی بشر را نجات بدهد.
این معنایش این است که آنچه را که امروز وجود دارد؛ این نظم بشری غیرعادلانه، این نظم بشری ای که در آن انسانهای بیشماری مظلوم واقع میشوند، دلهای بیشماری گمراه میشوند، انسانهای بیشماری فرصت عبودیت خدا را پیدا نمیکنند، مورد رد و اعتراض بشری است که منتظر ظهور امام زمان است. انتظار فرج یعنی قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتی که بر اثر جهالت انسانها، بر اثر اغراض بشر بر زندگی انسانیت حاکم شده است. این معنی انتظار فرج است. (دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمهی شعبان (۱۳۸۷/۰۵/۲۷ -)
انتظار فرج معنایش این نیست که انسان بنشیند، دست به هیچ کاری نزند، هیچ اصلاحی را وجهه ی همت خود نکند، صرفاً دل خوش کند به اینکه ما منتظر امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) هستیم. اینکه انتظار نیست. انتظارِ چیست؟ انتظارِ دست قاهرِ قدرتمندِ الهیِ ملکوتی است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره ی ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگی مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده ی واقعی خدا بکند. باید برای این کار آماده بود. تشکیل نظام جمهوری اسلامی یکی از مقدمات این حرکت عظیم تاریخی است. هر اقدامی در جهت استقرار عدالت، یک قدم به سمت آن هدف والاست. انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگی است. این آمادگی را باید در وجود خودمان، در محیط پیرامون خودمان حفظ کنیم. و خدای متعال نعمت داده است به مردم عزیز ما، به ملت ایران، که توانسته اند این قدم بزرگ را بردارند و فضای انتظار را آماده کنند. این معنای انتظار فرج است. انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت برای آن هدفی که امام زمان (علیه الصّلاة والسّلام) برای آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخی برای آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگی انسانی، زندگی الهی، عبودیت خدا؛ این معنای انتظار فرج است(دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمهی شعبان (۱۳۸۷/۰۵/۲۷ -)
.اگر مهدویت نباشد، معنایش این است که همهی تلاش انبیاء، همهی این دعوتها، این بعثتها، این زحمات طاقتفرسا، اینها همهاش بیفایده باشد، بیاثر بماند. بنابراین، مسئلهی مهدویت یک مسئلهی اصلی است؛ جزو اصلیترین معارف الهی است. لذاست که در همهی ادیان الهی هم تقریباً - حالا تا آنجائی که ما اطلاع داریم - یک چیزی که لبّ و معنای حقیقی آن همان مهدویت است، وجود دارد، منتها به شکلهای تحریف شده، به شکلهای مبهم، بدون اینکه درست روشن باشد که چه میخواهند بگویند. (بیانات در جمع اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت (۱۳۹۰/۰۴/۱۸ )
مسئلهی مهدویت در اسلام هم جزو مسلّمات است؛ یعنی مخصوص شیعه نیست. همهی مذاهب اسلامی غایت جهان را که اقامهی حکومت حق و عدل به وسیلهی مهدی (علیه الصّلاة و السّلام و عجّل اللَّه فرجه) است، قبول دارند. روایات معتبر از طرق مختلف، در مذاهب گوناگون، از پیغمبر اکرم و از بزرگان نقل شده است. بنابراین، هیچ تردیدی در آن نیست. منتها امتیاز شیعه در این است که مسئلهی مهدویت در آن یک مسئلهی مبهم نیست؛ یک مسئلهی پیچیدهای که برای بشر قابل فهم نباشد، نیست؛ یک مسئلهی روشن است، مصداق واضحی دارد که این مصداق را میشناسیم، خصوصیاتی از او را میدانیم، پدران او را میشناسیم، خانوادهی او را میشناسیم، ولادت او را میشناسیم، جزئیات آن را خبر داریم. در این معرفی هم باز روایات شیعه، تنهائی در صحنه نیستند؛ حتّی روایاتی از غیر طریق شیعه هم وجود دارد که همین معرفی را برای ما روشن میکند و باید کسانی که مال مذاهب دیگر هستند، توجه کنند و دقت کنند تا این حقیقت روشن را دربیابند. بنابراین اهمیت مسئله یک چنین سطحی دارد و ما بیشتر از دیگران اولی هستیم به اینکه به این مسئله بپردازیم؛ کارهای علمی و دقیق و متقن روی این مسئله انجام بگیرد. (بیانات در جمع اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت (۱۳۹۰/۰۴/۱۸ )
مسئلهی انتظار هم که جزء لاینفک مسئلهی مهدویت است، از آن کلیدواژههای اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است؛ انتظار؛ انتظار یعنی ترقب، یعنی مترصد یک حقیقتی که قطعی است، بودن؛ این معنای انتظار است. انتظار یعنی این آینده حتمی و قطعی است؛ بخصوص انتظارِ یک موجود حیّ و حاضر؛ این خیلی مسئلهی مهمی است. اینجور نیست که بگویند کسی متولد خواهد شد، کسی به وجود خواهد آمد؛ نه، کسی است که هست، وجود دارد، حضور دارد، در بین مردم است. (بیانات در جمع اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت (۱۳۹۰/۰۴/۱۸ )
نگاهی به روز شمار خرداد ماه:
مراسم دانش آموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین(ع) با حضور ایت الله خامنه ای سوم خرداد ماه 1391
ملت پیشگام ایران در دهه پیشرفت و عدالت حرکت پرشتاب خود را به سوی پیشرفت های بیشتر و تحقق عدالت ادامه می دهد و جبهه ظلم و استکبار و زورگویی برخلاف هیاهوی ظاهری، رو به ضعف و اضمحلال است.
جوانان سرافراز که کشور متعلق به آنان است باید مسیر پیشگامی ملت ایران را روزافزون ادامه دهد تا تعالی امت اسلامی تحقق یابد.
البته هموار بودن مسیر به معنای نبود سختی و زحمت نیست بلکه ادامه مسیر همچنان نیازمند پایداری و استقامت است.
نیروهای مسلح در دوران دفاع مقدس تجربه های ماندگاری از خود بر جای گذاشتند که باید همواره از آنها استفاده شود و چراغ راه آینده باشد
3 خرداد: روز آزاد سازی خرمشهر
روز فتح خرمشهر - که در واقع نقطهی اوج عملیات «بیتالمقدس» در اردیبهشت و خرداد سال 61 است - برای همهی ما و برای تاریخ ما و آیندهی ما یک نمونهی درسآموز و عبرتآموز است؛ چون در این روز نیروهای جانبرکف ارتش و سپاه، با یک هماهنگی شگفتآور و تحسینبرانگیز و با شجاعت و فداکاری غیر قابل توصیفی توانستند یک ضربهی عظیمی وارد کنند؛ نه فقط بر پیکر ارتش عراق، بلکه این ضربت وارد شد بر پیکرهی نظام استکباریِ جهانی که با عِده و عُدهی خود پشت سر ماشین جنگی رژیم بعث قرار گرفته بودند. هیچ کس گمان نمیکرد چنین اتفاقی بیفتد، ولی افتاد.
آن عامل اصلی در این میان چه بود؟ میتوان عواملی را شمرد؛ لیکن اصلیترین عوامل، آن روح اعتماد به خدا و اعتماد به نیروی خود بود. اگر آن روز میخواستیم بر اساس محاسبات معمولی و متعارف فکر کنیم، هیچ کس قضاوت نمیکرد که این حادثه ممکن است اتفاق بیفتد؛ ولی جوانان ما، مردان مؤمن ما، رزمندگان ما در نیروهای مسلح، با همت، با ایمان، با توکل به خدا و با گذاشتن جان عزیز در کف دست و نترسیدن و نهراسیدن از خطر مرگ وارد میدان شدند و این حادثهی بزرگ را به وجود آوردند. فتح خرمشهر قلهی این افتخارات است، میوهی این افتخارات است؛ لیکن در تمام طول مدتِ شاید نزدیک به یک ماه که عملیات بیتالمقدس به طول انجامید، صدها نشانه و آیت فداکاری به شکل اعجابانگیزی وجود دارد.
شما جوانان عزیز، فرزندان عزیزِ من خواهش میکنم بروید شرح این عملیات را که خوشبختانه گوشهای از آن - فقط گوشهای از آن - نوشته شده است، با دقت بخوانید، ببینید چه اتفاق افتاد. ببینید جوانهای ما، مردان ما که آوردن نام همهی آنها یک کتاب طولانی را به وجود خواهد آورد، چه کردند. اگر بخواهیم کسانی را به عنوان نمونه و استثناء اسم بیاوریم، باید به افرادی شبیه «احمد متوسلیان» اشاره کنیم - سردار شجاع و آزاده و فداکار - که در این عملیات و در این رویاروئی بزرگ چه کردند؛ از چه نیروئی استفاده کردند. این جملهای که از امام بزرگوار ما نقل شده است و شما شنیدید که فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، دقیقترین و حکیمانهترین سخنی است که در این باب گفته شده است؛ عیناً همان «و ما رمیت اذ رمیت و لیکن اللَّه رمی». قدرت خدای متعال در دل رزمندگان، در اراده و عزم پولادین رزمندگان، در صبر رزمندگان، در بازوی توانای رزمندگان، در قدرت ابتکار رزمندگان تجلی پیدا کرد. دشمن متکی به ماده بود. معلوم است که قدرت مادی توان ایستادگی و رویاروئی با یک چنین هفت جوش معنویت و انسانیت را ندارد. همیشه همین جور است، امروز هم همین جور است عزیزان من! امروز هم قدرتهای مادی با همهی توانشان - با پولشان، با صنعتشان، با فناوری پیشرفتهشان، با پیشرفتهای علمیشان - قدرت مقابله و رویاروئی با آن مجموعهی انسانی که ایمان را، عزم را، همت را، فداکاری را شاخص و معیار کار خود گرفته، ندارند.
کسانی که آن روز در مقابل ملت ایران و رزمندگان ملت قرار داشتند، عیناً همان کسانیاند که امروز در مقابل ملت ایران قرار دارند؛ اینها را باید بشناسیم. آن روز هم آمریکا بود، ناتو بود، همین انگلیس و فرانسه و آلمان بودند. سلاح شیمیائی به صدام میدادند، سلاح نظامی میدادند، هواپیما میدادند، نقشهی جنگی میدادند، اطلاعاتِ بهروز صحنهی نبرد را به او میدادند، پشت سر او ایستاده بودند، شاید بتوانند نظام جمهوری اسلامی ایران را، نظام رفیع توحید و معنویت را، پرچم برافراشتهی توحید و انسانیت را، صلای آزادگی و استقلال ملتها را شکست بدهند. پشت سر صدام اینها بودند، امروز هم همینهایند. امروز هم آن کسانی که سعی میکنند با تبلیغاتِ خود حقائق را وارونه جلوه بدهند، خودشان مایهی ناامنی اغلب مناطق دنیا هستند، ایران را تهدید جلوه بدهند، همینهایند. آن کسانی که در پاکستان روزانه جنایت میکنند، در افغانستان سالهاست دارند کشتار میکنند، مردم را به اسارت گرفتند؛ در عراق جوری، در فلسطین جوری؛ آن کسانی که پشت نیروی اهریمنی رژیم اشغالگر قدس قرار دارند، همینهایند و امروز در مقابل ملت ایران قرار دارند. همین ها در سال 61 هم پشت سر صدام بودند. آن روز شکست خوردند، مطمئن باشید امروز هم شکست میخورند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده های شهدا؛ 3 خرداد 1384
14 خرداد : رحلت امام خمینی (ره )
مکتب امام یک بستهی کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بُعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، بُعد معنویت و بُعد عقلانیت است. بُعد معنویت است؛ یعنی امام بزرگوار ما صرفاً با تکیهی بر عوامل مادی و ظواهر مادی، راه خود را پی نمیگرفت؛ اهل ارتباط با خدا، اهل سلوک معنوی، اهل توجه و تذکر و خشوع و ذکر بود؛ به کمک الهی باور داشت؛ امید او به خدای متعال، امید پایانناپذیری بود. و در بُعد عقلانیت، به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات، در مکتب امام مورد ملاحظه بوده است. من نسبت به هر کدام، چند جملهای عرض خواهم کرد.
بُعد سومی هم وجود دارد، که آن هم مانند معنویت و عقلانیت، از اسلام گرفته شده است. عقلانیت امام هم از اسلام است، معنویت هم معنویت اسلامی و قرآنی است، این بُعد هم از متن قرآن و متن دین گرفته شده است؛ و آن، بُعد عدالت است. اینها را باید با هم دید. تکیهی بر روی یکی از این ابعاد، بیتوجه به ابعاد دیگر، جامعه را به راه خطا میکشاند، به انحراف میبرد. این مجموعه، این بستهی کامل، میراث فکری و معنوی امام است. خود امام بزرگوار هم در رفتارش، هم مراقب عقلانیت بود، هم مراقب معنویت بود، هم با همهی وجود متوجه به بُعد عدالت بود.
من چند نمونه از مظهر عقلانیت امام عرض میکنم. اولین نمونه، همین گزینش مردمسالاری برای نظام سیاسی کشور بود؛ یعنی تکیهی به آراء مردم. انتخاب مردمسالاری، یکی از مظاهر روشن عقلانیت امام در مکتب حیاتبخش و نجاتبخش او بود...
یک نمونهی دیگر از عقلانیت امام و تکیهی او به خرد و هوشمندی، عبارت است از سرسختی و عدم انعطاف او در مقابلهی با دشمن مهاجم. امام به دشمن اعتماد نکرد. بعد از آنکه دشمن ملت ایران و دشمن این انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد. آن کسانی که خیال کردند و خیال میکنند عقل اقتضاء میکند که انسان گاهی در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطهی مقابل این تصور حرکت کرد...
........ یک مظهر دیگر عقلانیت امام، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکائی در ملت بود..
یک مظهر دیگر، تدوین قانون اساسی بود. امام خبرگان ملت را از طریق انتخابات مأمور کرد که قانون اساسی را تدوین کنند. آن تدوینکنندگان قانون اساسی، با انتخاب ملت این کار را انجام دادند. اینجور نبود که امام یک جمع خاصی را بگذارد که قانون اساسی بنویسند؛ .........
از جملهی مسائلی که مظهر عقلانیت امام بزرگوار بود، این بود که ایشان به مردم تفهیم کرد که آنها صاحب و مالک این کشورند. مملکت صاحب دارد. این حرف را در دوران حکومتهای استبدادی بر زبان جاری میکردند که آقا مملکت صاحب دارد. مرادشان از صاحب مملکت، دیکتاتورها و مستبدینی بودند که بر کشور حکمرانی میکردند. امام به مردم تفهیم کرد که مملکت صاحب دارد و صاحب مملکت، خود مردم هستند.
مظهر معنویت در امام بزرگوار، در درجهی اول، اخلاص خود او بود. ...... امام ماها را امر میکردند به این که اهل توکل باشیم، اهل اعتماد به خدا باشیم، اهل حسنظن به پروردگار باشیم، برای خدا کار کنیم. خود او اهل توکل بود، اهل تضرع بود، اهل توسل بود، اهل استمداد از خدا بود، اهل عبادت بود. بعد از پایان ماه رمضان، انسان وقتی امام را میدید، به طور محسوسی در او احساس نورانیت میکرد. از فرصتهای زندگی برای تقرب به خدای متعال، برای پاکیزهکردن دل و جان مطهرِ خودش استفاده میکرد. دیگران را هم امر میکرد و میگفت: ما در محضر خدا هستیم. عالَم، محضر خداست..
بُعد عدالت هم در مکتب امام بسیار برجسته است. اگرچه به یک معنا عدالت هم از همان عقلانیت و نیز از معنویت برمیخیزد، اما برجستگی بُعد عدالت در منظر امام بزرگوار، آن را به طور مشخصتری در مقابل ما قرار میدهد. از اول پیروزی انقلاب، امام تکیهی بر طبقات ضعفا را اصرار کردند، تکرار کردند، توصیه کردند. تعبیر «پابرهنگان» و «کوخنشینان» جزو تعبیراتی بود که در کلام امام بارها و بارها تکرار شد. به مسئولین اصرار داشتند که به طبقات محروم برسید. به مسئولین اصرار داشتند که از اشرافیگری پرهیز کنند. این، یکی از توصیههای مهم امام بزرگوار بود. ما نباید اینها را فراموش کنیم. آفت مسئولیت در یک نظامی که متکی به آراء مردم و متکی به ایمان مردم است، این است که مسئولین به فکر رفاه شخصی بیفتند؛ به فکر جمعآوری برای خودشان بیفتند؛ در هوس زندگی اشرافیگری، به این در و آن در بزنند؛ این آفت بسیار بزرگی است. امام خودش از این آفت بکلی برکنار ماند و مسئولین کشور را هم بارها توصیه میکرد که به کاخنشینی و به اشرافیگری تمایل پیدا نکنند، سرگرم مالاندوزی نشوند، با مردم ارتباط نزدیک داشته باشند. ماها که آن روز جزو مسئولین بودیم، امام دوست میداشت که با مردم ارتباط داشته باشیم، مأنوس باشیم؛ اصرار داشت که خدمات به اقصی نقاط کشور برده شود؛ مردم نقاط دور، از خدمات عمومی کشور بهرهمند شوند. اینها ناظر به آن بُعد عدالت امام بزرگوار بود. امام اصرار داشت که مسئولین از میان مردم انتخاب شوند، از خود مردم باشند، وابستگیها ملاک قبول مسئولیتها نباشد. وابستگی به شخصیتها، به فامیلها، بلای هزار فامیلی که در دوران قاجار و دوران پهلوی بر سر این کشور آمد، امام بزرگوار ما را نسبت به این قضیه حساس کرده بود. گاهی در مقام تعریف از یک مسئولی میگفتند: این از دل مردم برخاسته است. ملاک را این میدانستند. از نظر امام بزرگوار، تکیهی به ثروت و تکیهی به قدرت برای گرفتن مسئولیت، جزو خطرهای بزرگ برای کشور و برای انقلاب بود. خب، اینها ابعاد خط امام است
بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره)14 خرداد
امام با سخنان خود، با رفتار خود یک هدایت مستمری را برای امت خود - برای ما مردم - به جای گذاشته است. یعنی دست امام، انگشت اشاره ی امام در همه ی پیچ و خمهای زندگی ما را راهنمائی میکند و یکی از قویترین و بهترین مواریث معنوی امام، همین وصیتنامه ی اوست. جا دارد در برهه های مختلف، مردم، مسئولان گوناگون، جوانها این وصیتنامه را بازخوانی کنند؛ در این تدبر کنند. من امروز به مناسبت این اجتماع عظیم و به مناسبت دلهای آگاه و بیدار شما، چند نکته از وصیتنامه ی پر نکته ی امام را اینجا مطرح میکنم.
نکته ی اول این است که امام در وصیتنامه شان تأکید میکنند که این انقلاب یک انقلاب الهی است و پایه ی اصلی آن مردمند؛ یعنی این انقلاب متعلق به مردم است. معنای این حرف این است که هیچ کس - هیچ قشری، هیچ فردی، هیچ طبقه ای - نمیتواند و نباید ادعای مالکیت این انقلاب را بکند....
نکته ی بعدی این است که امام در وصیت نامه اعلام میکند که این انقلاب گسترش خواهد یافت.
نکته ی سوم که در وصیت نامه ی امام بارز است و در بیانات امام در طول این ده سالِ حیات پربرکتش منتشر و گسترده است و برای ملت و جوانان ما اهمیت دارد، این است که انقلاب اسلامی کمک به پیشرفت ملت است.
...نکته ی دیگری در وصیت نامه ی امام (رضوان اللَّه علیه) وجود دارد که بسیار مهم است و آن توجه به جنگ سرد و عملیات روانی دشمن است. دشمن آن وقتی که در میدان، در صحنه ی عمل نتواند کاری از پیش ببرد، دست به جنگ روانی میزند؛....
یک نکته ی دیگر در وصیتنامه ی امام بزرگوار هشدار به جوانهاست در مقابل توطئه هائی که هدف و آماج آن فقط جوانها هستند. جوان یک کشور اگر بخواهد مثل موتور پیش برنده ای آن ملت را پیش ببرد، احتیاج دارد به اینکه سر حال، بانشاط، تندرست، قوی و دلبسته ی به کار و پیشرفت باشد.....
یک نکته ی اساسی دیگر در وصیتنامه و در بیانات امام، مسئله ی مواجهه ی با زورگویان عالم است. قدرتهای سلطه گر و زورگوی جهانی البته در طول تاریخ همیشه بوده اند، اما با پیشرفت علم و صنعت و با امکانات ارتباطاتی مدرن، این سلطه گری برای آنها آسانتر شده است. لذا می بینید آمریکائیها نسبت به همه ی جهان ابراز طمع ورزی میکنند و با این بهانه که منافع ما در فلان جا به خطر افتاده است، وارد میشوند. گویا منافع آنها بر منافع همه ی دنیا ترجیح دارد؛ بر منافع ملتها ترجیح دارد.
15 خرداد: میلاد حضرت علی (ع)
بیائیم و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را ملاک و محور وحدت قرار بدهیم. امیرالمؤمنین مال همه است و خود آن بزرگوار هم شعارها و روشهائی را در زندگی مبارک خود دنبال کرده است که متعلق به همه ی انسانهاست، که درباره آنها عرض خواهم کرد. این یک نکته است.
نکته ی بعدی این است که محبت امیرالمؤمنین خیلی باارزش است. در روایت است که هرکسی محبت کسی در دل اوست، در قیامت با او محشور میشود. محبت خیلی حائز اهمیت است. اما محبتِ به تنهائی کافی نیست؛ تبعیت و پیروی کردن لازم است. ما که در دنیا به نام شیعه معروف هستیم، شیعه را اینجور معنا کرده ایم: «الشّیعة من شایع علیّا»؛ باید دنبال او حرکت کنیم و هدفهای او را دنبال کنیم. معلوم است که ما با همه ی تلاش خود به رتبه ی امیرالمؤمنین نخواهیم رسید، اما به سمت آن قله باید حرکت بکنیم.
خب، حالا توجه کنیم که امیرالمؤمنین در زندگی پُربارِ پُرمضمونِ درس آموز خود، چه چیزی را در درجه ی اول اهمیت قرار داده است. یکی مسئله ی عدالت است که عدالت در سیره ی امیرالمؤمنین، شاید بشود گفت برجسته ترین نمودارهاست. مدارا نکردن با ظالم، همدلیِ با مظلوم و کمک برای گرفتن حق مظلوم از ظالم، چیزهائی است که در زندگی امیرالمؤمنین، در کلمات امیرالمؤمنین و در خطب نهج البلاغه، به وضوح در صدها نقطه، قابل ملاحظه است. به این جملات پربار امیرالمؤمنین توجه بفرمائید: «و اللَّه لأن ابیت علی حسک السّعدان مسهّدا أو أجرّ فی الأغلال مصفّدا احبّ الیّ من أن القی اللَّه ... ظالما لبعض العباد و غاصبا لشئ من الحطام»؛ ببینید! آن نمودار و پیشانی حکومت امیرالمؤمنین این است؛ یعنی اگر در سخت ترین شرائط زندگی قرار بگیرم، ممکن نیست که من اندک ظلمی به احدی از خلایق انجام بدهم و برای خودم حطام دنیا را جمع آوری کنم؛ برای خودم ذخائر دنیوی را طلب بکنم. دنیا در چشم و نظر امیرالمؤمنین - به معنای آنچه که انسان برای خود از بهره های زندگی قائل است - بکلی مردود و متروک است. خطاب به دنیا می گوید «غرّی غیری»؛ ای لذتها! ای زیبائیهای زندگی مادّی! برو دیگری را فریب بده؛ علی را نمیتوانی فریب بدهی. این شعار امیرالمؤمنین است.
امروز در نظام اسلامی - نظامی که به اسم اسلام در این کشور تشکیل شده است - چه چیزی اهمیتش از همه بیشتر و حساسیّت نسبت به آن لازم تر است؟ عدالت. یعنی اگر امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در زمان ما و در این جامعه و در میان این مردم - که اینجور عشق خودشان را نسبت به آن بزرگوار ابراز میکنند - حضور میداشت، چه چیزی را بیشتر از همه چیز دنبال میکرد؟ یقیناً عدالت. عدالت خواسته ی یک جماعت خاصّی از مردم یا اهل یک کشور و اهل یک ملت نیست؛ عدالت خواسته ی طبیعی و تاریخیِ همه ی آحاد بشر در طول تاریخ بشریت است. همان چیزی است که بشر تشنه ی آن است و جز در حکومت انبیاء عظام الهی - آنهائی که به حکومت رسیدند - یا اولیاء برجسته مثل امیرالمؤمنین، عدالت به معنای واقعی کلمه اجرا نشده است. دنیاداران و کسانی که دلهاشان پر از هوس به دنیا و شئون مادی دنیاست، نمیتوانند عدالت را اجرا کنند. اجرای عدالت یک روح غنی، یک اراده ی قوی و یک قدمِ ثابت لازم دارد. ما باید همه ی تلاشمان این باشد که بتوانیم در این راه دنبال امیرالمؤمنین حرکت کنیم. اعتراف میکنیم که نخواهیم توانست مثل علی بن ابیطالب، عدالت را اجرا کنیم؛ این را قبول داریم. ماها کوچکتر و ضعیفتریم از آنکه بتوانیم آن جور استوار - مثل فولاد، مثل صخره - در مقابل این امواج بایستیم؛ اما بقدر خودمان باید تلاش کنیم.
امیرالمؤمنین از عمّال خود هم مطالبه ی عدالت میکرد؛ با اینکه آنها در حد امیرالمؤمنین نبودند. پس تکلیف اجرای عدالت بر دوش ما هم هست؛ باید دنبال بکنیم. این چیزی است که مردم باید بخواهند؛ باید فرهنگ عمومیِ ملت ما بشود. مردم ما باید بیشترین چیزی را که میخواهند، عدالت و انصاف باشد؛ هم در امور داخل کشور، هم در مسائل جهانی. این بی عدالتی ای که در دنیا امروز وجود دارد و این ظلم فاحشی که امروز از سوی قلدرها و گردن کلفت های عالم نسبت به بشریت و ملت ها دارد انجام میگیرد، مبارزه ی با یک چنین منکر عظیمی - از نظر مسلمانی که برای حاکمیت اسلام و در سایه ی جمهوری اسلامی زندگی میکند - باید یک فریضه ای محسوب بشود. این باید در زندگی ما، شعار ما باشد؛ هم در مسائل داخلی، هم در مسائل جهانی.
اگر بخواهیم این عدالت را اجرا کنیم، قدم اول این است که ما به کمک الهی اعتماد داشته باشیم و رابطه ی دل خودمان را با خدا محکم کنیم؛ اینجا میرسیم به مسئله ی دعا، عبادت، تضرّع، مناجات و توسّل باللَّه. ماه رجب، بهار عبادت و تضرّع و توسل الی اللَّه است. این ایام عبادت را - این ماه رجب را، ماه شعبان را و بالاتر، ماه رمضان را - دست کم نباید گرفت. ما اگر بخواهیم در میدانهای زندگی، آن راه مستقیم و صراط قویمی را که اسلام به ما نشان داده است با قدرت طی کنیم، احتیاج داریم که رابطه مان را با مبدأ اعلی، با حضرت باری تعالی محکم کنیم. این رابطه با دعاست، با نماز است، با اجتناب از گناه است. لذا شما ببینید امیرالمؤمنین - آن مرد شجاعِ استوارِ قوی ای که شجاعت او در میدان جنگ جزو مشهورات عالم است که هیچ کس در او اختلاف ندارد - او وقتی در محراب عبادت قرار میگیرد، «یتململ تململ السّلیم»، مثل مارگزیده به خود می پیچد؛ اشک میریزد؛ گریه میکند؛ پیشانی به خاک می ساید. دعای کمیل و این مناجات شعبانیه ای را که منسوب به امیرالمؤمنین است نگاه کنید؛ ببینید چه تضرّعی میکند این انسان بزرگ و والا در مقابل پروردگار! این برای ما درس است.
من خدا را شاکرم که می بینم مردم ما و بخصوص جوانان ما، دلشان به سمت معنویت، به سمت خدا، به سمت دعا و به سمت تضرع متمایل است
15 خرداد: میلاد حضرت علی (ع)
بیائیم و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را ملاک و محور وحدت قرار بدهیم. امیرالمؤمنین مال همه است و خود آن بزرگوار هم شعارها و روشهائی را در زندگی مبارک خود دنبال کرده است که متعلق به همه ی انسانهاست، که درباره آنها عرض خواهم کرد. این یک نکته است.
نکته ی بعدی این است که محبت امیرالمؤمنین خیلی باارزش است. در روایت است که هرکسی محبت کسی در دل اوست، در قیامت با او محشور میشود. محبت خیلی حائز اهمیت است. اما محبتِ به تنهائی کافی نیست؛ تبعیت و پیروی کردن لازم است. ما که در دنیا به نام شیعه معروف هستیم، شیعه را اینجور معنا کرده ایم: «الشّیعة من شایع علیّا»؛ باید دنبال او حرکت کنیم و هدفهای او را دنبال کنیم. معلوم است که ما با همه ی تلاش خود به رتبه ی امیرالمؤمنین نخواهیم رسید، اما به سمت آن قله باید حرکت بکنیم.
خب، حالا توجه کنیم که امیرالمؤمنین در زندگی پُربارِ پُرمضمونِ درس آموز خود، چه چیزی را در درجه ی اول اهمیت قرار داده است. یکی مسئله ی عدالت است که عدالت در سیره ی امیرالمؤمنین، شاید بشود گفت برجسته ترین نمودارهاست. مدارا نکردن با ظالم، همدلیِ با مظلوم و کمک برای گرفتن حق مظلوم از ظالم، چیزهائی است که در زندگی امیرالمؤمنین، در کلمات امیرالمؤمنین و در خطب نهج البلاغه، به وضوح در صدها نقطه، قابل ملاحظه است. به این جملات پربار امیرالمؤمنین توجه بفرمائید: «و اللَّه لأن ابیت علی حسک السّعدان مسهّدا أو أجرّ فی الأغلال مصفّدا احبّ الیّ من أن القی اللَّه ... ظالما لبعض العباد و غاصبا لشئ من الحطام»؛ ببینید! آن نمودار و پیشانی حکومت امیرالمؤمنین این است؛ یعنی اگر در سخت ترین شرائط زندگی قرار بگیرم، ممکن نیست که من اندک ظلمی به احدی از خلایق انجام بدهم و برای خودم حطام دنیا را جمع آوری کنم؛ برای خودم ذخائر دنیوی را طلب بکنم. دنیا در چشم و نظر امیرالمؤمنین - به معنای آنچه که انسان برای خود از بهره های زندگی قائل است - بکلی مردود و متروک است. خطاب به دنیا می گوید «غرّی غیری»؛ ای لذتها! ای زیبائیهای زندگی مادّی! برو دیگری را فریب بده؛ علی را نمیتوانی فریب بدهی. این شعار امیرالمؤمنین است.
امروز در نظام اسلامی - نظامی که به اسم اسلام در این کشور تشکیل شده است - چه چیزی اهمیتش از همه بیشتر و حساسیّت نسبت به آن لازم تر است؟ عدالت. یعنی اگر امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در زمان ما و در این جامعه و در میان این مردم - که اینجور عشق خودشان را نسبت به آن بزرگوار ابراز میکنند - حضور میداشت، چه چیزی را بیشتر از همه چیز دنبال میکرد؟ یقیناً عدالت. عدالت خواسته ی یک جماعت خاصّی از مردم یا اهل یک کشور و اهل یک ملت نیست؛ عدالت خواسته ی طبیعی و تاریخیِ همه ی آحاد بشر در طول تاریخ بشریت است. همان چیزی است که بشر تشنه ی آن است و جز در حکومت انبیاء عظام الهی - آنهائی که به حکومت رسیدند - یا اولیاء برجسته مثل امیرالمؤمنین، عدالت به معنای واقعی کلمه اجرا نشده است. دنیاداران و کسانی که دلهاشان پر از هوس به دنیا و شئون مادی دنیاست، نمیتوانند عدالت را اجرا کنند. اجرای عدالت یک روح غنی، یک اراده ی قوی و یک قدمِ ثابت لازم دارد. ما باید همه ی تلاشمان این باشد که بتوانیم در این راه دنبال امیرالمؤمنین حرکت کنیم. اعتراف میکنیم که نخواهیم توانست مثل علی بن ابیطالب، عدالت را اجرا کنیم؛ این را قبول داریم. ماها کوچکتر و ضعیفتریم از آنکه بتوانیم آن جور استوار - مثل فولاد، مثل صخره - در مقابل این امواج بایستیم؛ اما بقدر خودمان باید تلاش کنیم.
امیرالمؤمنین از عمّال خود هم مطالبه ی عدالت میکرد؛ با اینکه آنها در حد امیرالمؤمنین نبودند. پس تکلیف اجرای عدالت بر دوش ما هم هست؛ باید دنبال بکنیم. این چیزی است که مردم باید بخواهند؛ باید فرهنگ عمومیِ ملت ما بشود. مردم ما باید بیشترین چیزی را که میخواهند، عدالت و انصاف باشد؛ هم در امور داخل کشور، هم در مسائل جهانی. این بی عدالتی ای که در دنیا امروز وجود دارد و این ظلم فاحشی که امروز از سوی قلدرها و گردن کلفت های عالم نسبت به بشریت و ملت ها دارد انجام میگیرد، مبارزه ی با یک چنین منکر عظیمی - از نظر مسلمانی که برای حاکمیت اسلام و در سایه ی جمهوری اسلامی زندگی میکند - باید یک فریضه ای محسوب بشود. این باید در زندگی ما، شعار ما باشد؛ هم در مسائل داخلی، هم در مسائل جهانی.
اگر بخواهیم این عدالت را اجرا کنیم، قدم اول این است که ما به کمک الهی اعتماد داشته باشیم و رابطه ی دل خودمان را با خدا محکم کنیم؛ اینجا میرسیم به مسئله ی دعا، عبادت، تضرّع، مناجات و توسّل باللَّه. ماه رجب، بهار عبادت و تضرّع و توسل الی اللَّه است. این ایام عبادت را - این ماه رجب را، ماه شعبان را و بالاتر، ماه رمضان را - دست کم نباید گرفت. ما اگر بخواهیم در میدانهای زندگی، آن راه مستقیم و صراط قویمی را که اسلام به ما نشان داده است با قدرت طی کنیم، احتیاج داریم که رابطه مان را با مبدأ اعلی، با حضرت باری تعالی محکم کنیم. این رابطه با دعاست، با نماز است، با اجتناب از گناه است. لذا شما ببینید امیرالمؤمنین - آن مرد شجاعِ استوارِ قوی ای که شجاعت او در میدان جنگ جزو مشهورات عالم است که هیچ کس در او اختلاف ندارد - او وقتی در محراب عبادت قرار میگیرد، «یتململ تململ السّلیم»، مثل مارگزیده به خود می پیچد؛ اشک میریزد؛ گریه میکند؛ پیشانی به خاک می ساید. دعای کمیل و این مناجات شعبانیه ای را که منسوب به امیرالمؤمنین است نگاه کنید؛ ببینید چه تضرّعی میکند این انسان بزرگ و والا در مقابل پروردگار! این برای ما درس است.
من خدا را شاکرم که می بینم مردم ما و بخصوص جوانان ما، دلشان به سمت معنویت، به سمت خدا، به سمت دعا و به سمت تضرع متمایل است
دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد حضرت علی (علیه السّلام)26تیر1387
29 خرداد: مبعث حضرت رسول (ص)
آیه ی قرآن میفرماید: «محمّد رسول اللَّه و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم». اشداء بر کفار معنایش این نیست که با کفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، یعنی استحکام، استواری، خورده نشدن. یک فلزی زنگ میزند، خورده میشود، پوک میشود، از بین میرود؛ یک فلز هم قرنهای متمادی که بگذرد، دچار خوردگی و زنگ زدگی و پوسیدگی و پوکی نمیشود. اشداء یعنی این. شدت یعنی استحکام. استحکام یک وقت در میدان جنگ است، یک جور بروز میکند؛ یک وقت در میدان گفتگوی با دشمن است، یک جور بروز میکند. شما ببینید پیغمبر در جنگهای خود، آنجائی که لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جوری حرف میزند. سرتا پای نقشه ی پیغمبر استحکام است؛ استوار، یک ذره خلل نیست. در جنگ احزاب پیغمبر با طرفهای مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئی! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحکام. این معنای اشداء علی الکفار است.
رحماء بینهم، یعنی در بین خودشان که هستند، نه؛ اینجا دیگر خاکریز نرم است، انعطاف وجود دارد؛ اینجا دیگر آن شدت و آن صلابت نیست. اینجا باید دل داد و دل گرفت. اینجا باید با هم با تعاطف رفتار کرد.
همان ایستادگیِ اول بعثت، منجر میشود به استقامت عجیب سه سال در شعب ابی طالب. شوخی نیست؛ سه سال در یک دره ای در مجاورت مکه، بدون آب، بدون گیاه، در زیر آفتاب سوزان. پیغمبر، جناب ابی طالب، جناب خدیجه، همه ی مسلمانها و همه ی خانواده هایشان توی این تکه - شکاف کوه - زندگی کردند. راه هم بسته بود که برای اینها غذا نیاید، خوراک نیاید. گاهی در ایام موسم - که بر طبق سنن جاهلی آزاد بود، یعنی جنگ نبود - میتوانستند داخل شهر بیایند، اما تا میخواستند جنسی را در دکانی معامله کنند، ابوجهل و ابولهب و بقیه ی بزرگان مکه به نوکرها و فرزندان خودشان سفارش کرده بودند که هر وقت آنها خواستند جنسی را بخرند، شما وارد معامله شوید، دو برابر پول بدهید، جنس را شما بخرید و نگذارید آنها جنس بخرند. با یک چنین وضعیت سختی سه سال را گذراندند. این شوخی است؟
( دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص)9مرداد1387)
نگاهی به روزشمار اردیبهشت ماه:
2 اردیبهشت ماه روز تاسیس سپاه پاسداران
امروز من عرض میکنم هویت سپاه که هویت پاسداری است، به معنای یک مفهوم محافظهکارانه تلقی نشود. پاسداری یعنی نگه داشتن، حفظ کردن. این حفظ کردن را میتوان با یک تفسیر محافظهکارانه معنا کرد. یعنی بگوئیم وضع موجود انقلاب را حفظ کنیم؛ من این را نمیگویم. حفظ انقلاب به معنای حفظ وضع موجود نیست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود یک حرکت پیشرونده است، آن هم پیشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدفهای ترسیم شده. هدفها عوض نمیشوند. این اصول و ارزشهائی که بر روی آن بایستی ایستادگی کرد و برای آن جان داد، اصول و ارزشهائی هستند که در اهداف، مشخص شدهاند. هدف نهائی، تعالی و تکامل و قرب الهی است. هدف پائینتر از آن، انسانسازی است؛ هدف پائینتر از آن، ایجاد جامعهی اسلامی است با همهی مشخصات و آثار، که استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویت باشد. اینها اهداف هستند. بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران۱۳۹۰/۰۴/۱۳ (
....... جوانِ امروز اکتفا نمیکند به ظواهری که حالا در جامعهی ما به هر حال تا حدود زیادی هست، بلکه اعماق را، مغزها را، سیرتها را مورد توجه قرار میدهد؛ دنبال آنها حرکت میکند. ایمانهای عمیق، آگاهیهای بیشتر؛ اینها چیزهائی است که ما باید دنبالش باشیم. پس این پاسداری است به معنای صحیح، به معنای کامل، به معنای درست؛ پاسداری از حرکت انقلابی و پیشرفت انقلابی.بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران ۱۳۹۰/۰۴/۱۳ )
12اردیبهشت ماه روز گرامیداشت معلم
معلم کسی است که دارد نیروی انسانی را آماده میکند برای اداره و گذران زندگی کشور و زندگی جامعه در آیندهی نه چندان دوری. چشم به هم بزنیم، همین جوانهای شما، همین محصلین شما، مردانی هستند که کارهای این جامعه بر دوش آنهاست؛ در هر رتبهای که باشند، در هر سطحی که باشند. در بین همینهاست که برجستگان و مردان بزرگ به وجود میآیند؛ در بین همینهاست که مجاهدان راه حق، پاکبازان و مخلصانِ سر و پا نشناختهی در راه اهداف الهی به وجود میآیند؛ در بین همینهاست که دستهای توانائی به وجود میآید که چرخ اقتصاد کشور را بچرخاند، فرهنگ کشور را سر و سامان بدهد؛ همین بچههائی که امروز در کلاس درس شمایند. شما میخواهید اینها را از آب در بیاورید. شما میخواهید اینها را پرورش بدهید که فردا در آنجائی که قرار گرفتند، بتوانند خوبکار کنند، درست کار کنند، مایهی پیشرفت باشند، مایهی عقبگرد و فساد نباشند. ببینید چقدر مهم است.( بیانات در دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور ۱۳۹۰/۰۲/۱۴ )
.....یکی از کارهای واجب ما این است که آحاد ملت ما، از کوچک و بزرگ، از مقامات عالی تا آحاد مردم، قدر معلم را بدانند، اهمیت معلم را درک کنند، حرمت معلم را بشناسند؛ این از کارهای بسیار اساسی است. رسانهها باید نقش ایفاء کنند، مسئولان باید نقش ایفاء کنند. به تعارف هم برگزار نشود؛ تفهیم شود. امثال منِ نوعی بفهمیم که چقدر مهم است نقش این مردی، این زنی که در کلاس، عمر خودش را دارد برای تربیت این نوجوان ما، این کودک ما، این فرزند ما مصرف میکند. البته خود معلم هم این نقش را بدرستی درک کند و اهمیت آن را بفهمد. این از کارهای اساسی و مهم ماست. بنابراین ارزش معلم، هفتهی معلم، روز معلم، چیزهای بسیار برجسته و بزرگی استبیانات در دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور ۱۳۹۰/۰۲/۱۴ )
وقتی به نیازها و کمبودهای جامعه کارگری و جامعه معلّمی نگاه می کنیم، اوّلین چیزی که چشممان را جلب می کند، کمبودهای مادّی آنهاست - که البته کمبودهای معیشتی و مشکلات مادّی وجود دارد - اما مشکل معنوی این دو قشر را کمتر می بینند؛ یعنی به قدرشناسی و شناخت جایگاه کارگر و معلّم در جامعه کمتر توجّه می شود. فرق است بین یک اداریِ معمولی - که البته او هم کار و خدمت می کند و او هم ارزش دارد - و کسی که سرِ کلاس، جان و دل خود را مصرف می کند برای این که این مادّه خام و این کودک هیچ ندان را به آن رتبه والای معرفت برساند. در زمینه رفع مشکلات معیشتی و مادّی - همان طور که آقایان در این جا گزارش دادند - کارهای خوبی شده است؛ اما کافی نیست. چرا کافی نیست؟ زیرا برطرف کردن مشکل معیشتی از قشر کارگر و معلّم و قشرهای دیگر، به اصلاح مبانی اقتصاد کشور بستگی دارد. فرض کنیم ما حقوق این انسان زحمتکش را بیست درصد یا چهل درصد اضافه کردیم؛ اما اگر تورّم را مهار و ارزش پول ملی را تأمین نکردیم، آن مقداری که او امسال از ما اضافه می گیرد، چنانچه از رشد بی رویّه قیمتها پایین تر باشد، فایده ای برای او ندارد؛ پس ما برای او کاری نکرده ایم؛ بنابراین اساس کار آن جاست.(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار معلّمان و کارگران10/2/82)
23 اردیبهشت ماه روز ولادت حضرت فاطمه (س)
اولاً تبریک عرض میکنم ایام متعلق به ولادت بانوی دو عالم، سیدهی زنان اهل بهشت، حضرت صدیقهی طاهره (سلام اللَّه علیها) را... بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه 1/3/90)
..... دربارهی مسئلهی زن در جامعه، اساس مشکل، دو چیز است؛ دو نقطهی اساسی است که اگر دربارهی این دو نقطه بشود فکری کرد، طرحی نو در انداخت و کار پیگیر و مستمری انجام داد، میتوان امیدوار بود که در طول زمان - میانمدت یا بلندمدت - آن چیزی که امروز میتوان آن را بحران مسئلهی زن در دنیا دانست، حل شود. آن دو چیز، یکی عبارت است از نگاه غلط و بد فهمیدن جایگاه زن و شأن زن در جامعه؛ که این نگاه و این بدفهمی از غرب شروع شده و خیلی هم قدیمی و ریشهدار نیست. آن کسانی که مدعی شدند که در پروتکلهای اندیشمندان صهیونیست این مسئله وجود داشته، میشود حدس زد که این، خلاف واقع نیست. یعنی اگر نگاه کنیم، میبینیم این نگاه غلط، این کجفهمی و بدفهمی در زمینهی شأن زن در جامعه، شاید در حدود صد سال، صد و پنجاه سال بیشتر در غرب سابقه ندارد و از غرب سرریز شده است به جوامع دیگر، از جمله جوامع اسلامی. این یک نقطه است.نقطهی دوم که اساس مشکل است، بد فهمیدن مسئلهی خانواده و بد عمل کردن در رفتارهای داخل خانواده است. این دو تا مشکل است که به نظر ما بحران مسئلهی زن را - که امروز یک مشکل اساسی در دنیاست - به وجود آورده. شاید تعبیر «بحران زن»، تعبیر تعجبآوری باشد. امروز مسئلهی بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژی، بحران گرم شدن زمین، به عنوان مسائل اصلی بشریت مطرح میشود؛ اما هیچکدام از اینها مسائل اصلی بشریت نیست. بیشترِ آن چیزهائی که مشکلات اصلی بشریت است، برمیگردد به مسائلی که ارتباط پیدا میکند با معنویت انسان، با اخلاق انسان، با رفتار اجتماعی انسانها با یکدیگر؛ که یکی از آنها مسئلهی زن و مرد، جایگاه زن، مسئلهی زن و شأن زن در جامعه است؛ که این حقیقتاً یک بحران است، منتها به رو نمیآورند، مطرح نمیکنند و سیاستهای مسلط در دنیا به صرفهی خودشان نمیدانند و شاید برخلاف راهبردهای اصلی خودشان میدانند که این مسئله را مطرح کنند. بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه 1/3/90)
فاطمهی زهرا، صدیقهی کبری (سلام اللَّه علیها)، بزرگترین بانوی تاریخ بشر، افتخار اسلام، افتخار این دین و افتخار این امت است. مقام فاطمهی زهرا (سلام اللَّه علیها) از جملهی آن مقاماتی است که تصور آن برای انسانهای معمولی، انسانهای متعارف - امثال ماها - یا ممکن نیست، یا دشوار است؛ معصوم است دیگر. نه به حسب مسئولیت رسمی، پیغمبر است؛ نه به حسب مسئولیت رسمی، امام و جانشین پیغمبر است؛ اما در رتبه، در حد پیغمبر و امام است. ائمهی هدی (علیهمالسّلام) نام مبارک فاطمهی زهرا را با عظمت و با تجلیل میبردند؛ از معارف صحیفهی فاطمی نقل میکردند؛ اینها چیزهای بسیار عظیمی است. فاطمهی زهرا (سلام اللَّه علیها) این استبیانات در سالروز ولادت حضرت فاطمهی زهرا (س)12/3/89)
نگاهی به روز شمار فروردین ماه:
20 فروردین روز ملی فناوری هسته ای:
جنجالی که راه میاندازند، با هدف این است که ما را متوقف کنند. میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم؛ این را فهمیدهاند، دانستهاند. من شک ندارم که دستگاههای تصمیمگیر و تصمیمساز در این کشورهائی که جلوی ما ایستادهاند، اطلاع دارند و میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم. واقعاً سلاح هستهای به صرفهی ما نیست؛ علاوه بر اینکه از لحاظ فکری و نظری و فقهی، ما این کار را خلاف میدانیم و این حرکت را حرکت خلافی میدانیم. ما استفادهی از این تسلیحات را گناه بزرگ میدانیم و نگهداشتنش را یک کار بیهودهی پرضررِ پرخطر میدانیم و هرگز دنبالش هم نمیرویم. آنها هم این را میدانند، اما روی این نقطه فشار میآورند برای اینکه این حرکت را متوقف کنند.
ما میخواهیم به دنیا اثبات کنیم که داشتن سلاح هستهای، قدرتآفرین نیست؛ به دلیل اینکه قدرتهائی که سلاح هستهای دارند، امروز دارای سختترین مشکلاتند. آنها با تهدید هستهای بر دنیا مسلط شدند، اما امروز این تهدید دیگر کاربرد ندارد. ما میخواهیم بگوئیم ما دنبال سلاح هستهای نیستیم و اقتدار را در سلاح هستهای نمیدانیم و اقتدار متکی به سلاح هستهای را هم میتوانیم بشکنیم. انشاءاللَّه این ملت این کار را خواهد کرد(بیانات در دیدار دانشمندان هستهای ۱۳۹۰/۱۲/۰۳)
21 فروردین روز هنر انقلاب اسلامی:
اگر شما به عنوان یک کارگردان، به عنوان یک هنرپیشه، به عنوان یک فیلمنامهنویس، به عنوان یک عامل مؤثر در پدید آمدن این اثر نمایشی و این اثر دراماتیک جاذب و جالب، به عنوان کسی که در این میدان فعال است - حالا یا فیلمنامهنویس است، یا کارگردان است، یا فیلمبردار است، یا هرچه - نقش ایستادگی و نقش دشمنشناسی را ایفاء کردید، نقش خودتان را شناختید و به آن عمل کردید، خود شما قهرمانِ یک داستان حقیقی هستید؛ خود شما میشوید یک قهرمان؛ همچنان که در یک هنر نمایشی، در یک داستان، یک قهرمان داریم، یک ضد قهرمان داریم؛ این قهرمان به سمت یک هدفی دارد تلاش میکند، مجاهدت میکند، کار میکند؛ شما اگر در جای خودتان قرار گرفتید، آن نقش خودتان را ایفاء کردید، شما خودتان همان قهرمانید؛ آن وقت اثری که میسازید، بازیای که میکنید، باروحتر، گرمتر، گیراتر و جذابتر خواهد شد. این آن چیزی است که ما از جامعهی هنرمند کشورمان، از شما مجموعهای که بخصوص با صدا و سیما همکار هستید، انتظار داریم (دیدار رئیس سازمان و جمعی از هنرمندان صدا و سیما۱۳۸۹/۰۴/۱۲ ).
29 فروردین ماه روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی:
خدای متعال میفرماید: «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللَّه» آمادگی شما، دشمن را بیمناک میکند؛ نه بیمناک از تجاوز شما - که شما اهل تجاوز نیستید - بیمناک از ایستادگی شما، بیمناک از فکر حملهی به شما. در دنیائی که هنوز متأسفانه تکیهی به قدرت سرنیزه و اسلحه میتواند در ارتباط میان ملتها و کشورها تعیینکننده باشد، در دنیائی که قلدرانی با داشتن مشتهای پولادین بخواهند سرنوشت ملتها را در دست بگیرند - در دنیای مادی - آن ملتی از آسیب محفوظ میماند که ثابت کند آمادهی دفاع است. نیروهای مسلح ما، ارتش جمهوری اسلامی عزیز ما، این را ثابت کردند. این، عزت است؛ این برای یک کشور، عزتآفرین است؛ این را باید حفظ کنید. همهی سرمایههای مادی و معنوی خودتان را باید حفظ کنید؛ دیانتتان را، ایمانتان را، انگیزهتان را، تقوا و پاکدامنی و پارسائیتان را، و عزم راسختان برای دفاع را در طول مدت خدمت و در همهی عمر.(بیانات رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در دانشگاه افسری امام علی (علیهالسّلام) ۱۳۹۰/۰۸/۱۹ )
نظر شما :